دادپویان حامی
آرای وحدت رویه اراضی ملی و منابع طبیعی

آرای وحدت رویه اراضی ملی و منابع طبیعی

هیئت ماده واحده صلاحیت رسیدگی به دعاوی راجع به اراضی ملی را تا مورخه۱۱ / ۰۶/ ۹۴ دارد | رای وحدت رویه ۷۵۰

قبل از شرحی بر رای وحدت رویه ۷۵۰ باید به این مساله توجه کرد که در مورخه ۱۳۸۹/۰۵/۲۶ با تصویب قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی که در مورخه ۱۳۸۹/۰۶/۱۱ لازم الاجرا گردید قانونگذار عنوان کرد یکسال پس از تاریخ لازم الاجرا شدن قانون فوق دعاوی راجع به تشخیص اراضی ملی از مستثنیات بایستی در شعب ویژه مرکز استان مطرح گردند. از زمانی که قانون مزبور لازم الاجرا شد شعب ویژه مرکز استان با توجه به صلاحیت قانونی خود به اعتراض به تشخیص اراضی ملی از مستثنیات و دعوای ابطال برگه تشخیص و عملیات تشخیص رسیدگی می نمودند تا اینکه در تاریخ ۱۳۹۴/۰۲/۰۱ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقا نظام مالی کشور تصویب شد که به موجب آن موعد یکسال پس از تاریخ لازم الاجرا شدن قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی به ۵ سال افزایش یافت.

پس از تصویب قانون مزبور این اختلاف نظر بین محاکم قضایی ایجاد شد که آیا اگر پرونده ای به موجب قانون قبل از اصلاح (یعنی بر اساس یک سال) در شعبه ویژه مطرح گردیده ولی هنوز رسیدگی به آن منتهی به صدور رای نگردیده باید در هیئت ماده واحده مطرح گردد یا خیر؟

در جریان صدور رای وحدت رویه مزبور جلسه هیئت عمومی دیوان عالی در مورخه ۵/۵/۱۳۹۵ در پی گزارش رئیس حوزه قضایی استان مرکزی مبنی بر صدور آرای متعارض از شعب ۳۴ و ۴۰  دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت یا عدم صلاحیت هیئت ماده واحده (روند عملی رسیدگی در هیات ماده واحده) نسبت به پرونده هایی که قبل از مورخ ۱۳۹۴/۰۲/۰۱ در شعب ویژه مطرح شده و منتهی به صدور رای نشده بودند، تشکیل گردید. جریان پرونده  های مذکور به شرح ذیل است:

  1. در پرونده اول به شماره ۷۰۰۳۴۵ شعبه هفتم دادگاه عمومی حقوقی اراک به استناد تبصره اصلاحی ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی قرار عدم صلاحیت به صلاحیت هیئت ماده واحده شهرستان تفرش صادر نموده و پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال نموده که پرونده در شعبه ۳۴ مطرح و با این استدلال که : « نظر به اینکه بنا به حکم مقرر در ماده ۲۶ قانون آیين دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مناط صلاحيت تاریخ تقدیم دادخواست است و در زمان تقدیم دادخواست خواهان (۱۳۹۳/۶/۲۲) طبق تبصره ۱ ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبيعی٬ دادگاه صالح برای رسيدگی به دعوی بوده و با عنایت به اینکه اصلاح عبارت «ظرف مدت یک سال» در تبصره مذکور به «ظرف مدت پنج سال پس از تصویب این قانون» طبق بند ۱ ماده ۴۵ قانون رفع موانع توليد رقابت پذیر… مصوّب ۱۳۹۴/۲/۱ انتشار یافته در روزنامه رسمی مورخ ۱۳۹۴/۲/۳۰ با توجه به عطف به ماسبق نشدن قانون و لحاظ مقررات ماده ۴ قانون مدنی نسبت به دعاوی که مقدم بر لازم الاجرا شدن آن قانون اقامه گردیده از حيث صلاحيت مرجع رسيدگی اثر ندارد و صلاحيت ایجاد شده برای دادگاه را از بين نمی برد؛ بنابراین قرار عدم صلاحيت ذاتی مورد اشاره در فوق با قانون انطباق ندارد و شایسته تأیيد نيست؛ مستنداً به ماده ۲۸ قانون آیين دادرسی … در امور مدنی نقض و پرونده برای رسيدگی به دادگاه اعاده میگردد» قرار عدم صلاحیت صادره را نقض  و به شعبه هفتم دادگاه عمومی حقوقی اراک اعاده نموده بود.
  2. در پرونده کلاسه ۷۰۰۴۰۴ نیز مجدداً شعبه هفتم دادگاه عمومی حقوقی اراک با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال نموده و پرونده در شعبه ۴۰ دیوان مطرح گردیده، شعبه چهلم نیز پس از بررسی پرونده با استدلال زیر پرونده را به هیات ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی ارسال نموده است. :« با عنایت بر اینکه طبق بند الف مادة ۴۵ قانون رفع موانع توليد رقابت پذیر و ارتقای نظام مالی کشور مدت مذکور در تبصره یک ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبيعی مصوّب ۱۳۸۹ از یک سال به پنج سال افزایش یافته است و خواهان خواسته خود را در ظرف مقرر قانونی پنج سال تقدیم نموده است بنابراین براساس تبصره یک ماده ۹ افزایش بهره وری رسيدگی به موضوع در صلاحيت هيأت موضوع ماده واحده تعيين تکليف اراضی اختلافی می باشد لذا در اجرای ماده ۲۸ قانون آیين دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی با تأیيد نظریه دادگاه عمومی حقوقی شهرستان اراک و اعلام صلاحيت مرجع اخيرالذکر مستقر در شهرستان شازند تعيين تکليف می گردد»

بر اساس این دو رویه متضاد نیز حسب درخواست رئیس حوزه قضایی استان مرکزی پرونده در هیات عمومی دیوان عالی کشور مطرح و منتهی به صدور رای وحدت رویه ۷۵۰ به شرح ذیل گردید:

رأی وحدت رویه شماره ۷۵۰ـ ۱۳۹۵/۵/۵ هيأت عمومی دیوان عالی کشور

بر اساس تبصره یک ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبيعی مصوّب ۱۳۸۹/۴/۲۳» اشخاص ذینفع که قبلاً به اعتراض آنان در مراجع ذیصلاح اداری و قضایی رسيدگی نشده باشد٬ می توانند ظرف مدت یک سال پس از لازم الاجرا شدن این قانون نسبت به اجرای مقررات اعتراض و آن را در دبيرخانه هيأت موضوع ماده واحده قانون تعيين تکليف اراضی اختلافی موضوع ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع مصوّب ۱۳۶۷/۶/۲۹ شهرستان مربوط ثبت نمایند…» و مطابق بند ۱ ماده ۴۵ قانون رفع موانع توليد رقابت پذیر و ارتقاء نظام مالی کشور مصوّب ۱۳۹۴/۲/۱ عبارت «ظرف مدت یک سال» در تبصره یک ماده ۹ [ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبيعی مصوّب ۱۳۸۹/۴/۲۳ ] به «ظرف مدت ۵ سال پس از تصویب این قانون» اصلاح شده است. بنابراین٬ مستفاد از تبصره اصلاحی مورد اشاره٬ صلاحيت هيأت موضوع ماده واحده یادشده پس از انقضاء یکسال نيز استمرار یافته است و با استمرار صلاحيت هيأت مزبور از تاریخ تصویب قانون اخيرالذکر تا انقضای پنج سال رسيدگی به پرونده هایی که ظرف مدت مذکور در مرجع قضایی مطرح گردیده و منتهی به صدور رأی قطعی نشده باشد٬ در صلاحيت هيأت یادشده خواهد بود. بنابراین٬ رأی شعبه چهلم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد٬ به اکثریت آراء صحيح و قانونی تشخيص داده می شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیين دادرسی کيفری مصوّب ۱۳۹۲/۱۲/۴ در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور٬ دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غير آن لازم الاتباع است.

به موجب ماده واحده تعیین تکلیف اراضی اختلافی:« زارعین صاحب اراضی نسقی و مالکین و صاحبان باغات و تأسیسات در خارج از محدوده قانونی شهرها و حریم روستاها، سازمانها و مؤسسات دولتی که به‌ اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگلها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۶ و اصلاحیه‌های بعدی آن اعتراض داشته باشند می‌توانند به هیأت مرکب از:

  1. مسئول اداره کشاورزی
  2. مسئول اداره جنگلداری
  3. عضو جهاد سازندگی
  4. عضو هیئت واگذاری زمین
  5. یک نفر قاضی دادگستری
  6. برحسب مورد دو نفر از اعضای شورای اسلامی روستا یا عشایر محل مربوطه، مراجعه نمایند.

این هیأت در هر شهرستان زیر نظر وزارت کشاورزی و با حضور حداقل ۵ نفر از هفت نفر رسمیت یافته و پس از اعلام نظر کارشناسی رأی قاضی هیأت، قابل اعتراض در شعب دادگاه بدوی و تجدیدنظر می‌باشد. هیأت می‌تواند از خبرگان محلی و غیررسمی به‌عنوان کارشناس استفاده نماید.

تبصره۱: ادارات ثبت اسناد شهرستانها مکلفند که اسناد مربوطه را مطابق رأی نهایی صادر اصلاح نمایند.

تبصره۲: دیوان عدالت اداری مکلف است کلیه پروند‌ه‌های موجود در مورد ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع و اصلاحیه‌های بعدی آن را که مختومه نشده است به کمیسیون موضوع این قانون ارجاع نمایند.

تبصره۳: چنانچه سازمانها و مؤسسات دولتی به اجرای ماده ۵۶ معترض بوده و این اعتراض از سوی هیأت مذکور در ماده واحده بجا تشخیص داده شود با توجه به‌موقعیت و شرایط زمین نسبت به خلع ید از متصرفین اقدام به عمل آید.

تبصره۴: دولت موظف است توسط دستگاههای ذیربط نسبت به خلع ید از اراضی متصرفی بعد از اعلام مورخ ۱۶/۱۲/۱۳۶۵ دولت جمهوری اسلامی اقدام لازم بعمل آورد.

تبصره۵: از تاریخ تصویب این ماده واحده کلیه قوانین و مقررات و آیین‌نامه‌های مغایر با این قانون لغو و تنها مرجع رسیدگی به شکایات مربوط به اجرای ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع و اصلاحیه‌های آن هیئت موضوع این قانون خواهد بود.

تبصره۶: وزارت کشاورزی مکلف است آئین‌نامه اجرایی این قانون را حداکثر ظرف دو ماه تهیه و تصویب و جهت اجرا ابلاغ نماید.»

در راستای همین ماده در شهر اراک در خصوص دو پرونده مشابه در دیوان عالی کشور آراء متناقض صادر شد که یک شعبه معتقد بر صلاحیت هیئت ماده واحده و شعبه دیگر معتقد به صلاحیت محاکم عمومی دادگستری بودند.

در یکی از پرونده ها، خواهان که به رای کمیسیون ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری جنگلها و مراتع در هیئت ماده واحده اعتراض نموده بود، هیئت ماده واحده با این استدلال که چون زمین مورد اعتراض، در زمان رسیدگی در محدوده قانونی شهر واقع شده و صلاحیت هیئت ماده واحده ناظر به خارج محدوده قانونی شهر اراک است رای به عدم صلاحیت خود داده و پرونده را به محکمه دادگستری ارسال نمود. شعبه ۸ دادگاه حقوقی نیز با این استدلال که صلاحیت محاکم دادگستری در خصوص تشخیص اراضی ملی ازمستثنیات مستند به رای وحدت رویه ۶۰۱ و ماده ۹ آیین نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی مصوب ۱۳۷۳ صرفا در مقام رسیدگی به رای قاضی هیئت ماده مبنی بر ملی بودن یا نبودن اراضی موضوع اختلاف است تعریف شده نه چیز دیگر رای به صلاحیت هیات ماده واحده داده که موضوع اختلاف در شعبه ۲۱ دیوانعالی کشور مطرح گردید و شعبه مزبور نیز با این استدلال که: « اصل بر صلاحیت محاکم عمومی دادگستری است و هم چنین با توجه به اینکه زمین مورد بحث داخل محدوده شهر واقع گردیده لذا محاکم عمومی دادگستری صالح به رسیدگی می باشند.»

در پرونده دیگری هم که متعلق به شهر اراک بود هیات ماده واحده با همان استدلال پرونده را به دادگاه عمومی حقوقی ارجاع داده بود که در این پرونده هم شعبه ۸ دادگاه حقوقی عمومی شهرستان اراک نیز با همان استدلال سابق پرونده را به دیوان ارسال کرده بود. پرونده پس از وصول به دیوانعالی کشور به شعبه ۳۸ (شعبه سوم سابق) ارجاع گردیده که شعبه مذکور با استدلال زیر نظر به صلاحیت هیات ماده واحده داده است. :« مطابق ماده واحده قانون تعيين تکليف اراضي اختلافي موضوع اجراي ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع، زارعين صاحب اراضي نسقي و مالکين و صاحبان باغات و تأسيسات در خارج از محدوده قانون شهرها و حريم روستاها که به اجراي ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداري از جـنگلها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۶ و اصلاحيه هاي بعدي آن اعتراض داشته باشند، مي توانند به هيأت مذکور در ماده واحده اشعاري مراجعه نمايند و اين مطلب که بعداً زمين و يا باغ در محدوده شهر قرار گيرد، با لحاظ اطلاق تبصره۲ ذيل ماده واحده و رأي شماره ۷۶/۳ ـ هـ ـ ۱۳۷۶/۱۰/۱۰ هيأت عمومي ديوان عدالت اداري و ماده ۲۰ قانون دیوان عدالت اداری موجب زوال صلاحيت هيأت مذکور نيست، بنابراين با توجه به ماده ۱۰ قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني و اينکه رسيدگي به اعتراض نسبت به مطلق رأي کميسيون موضوع ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع کشور از حيطه صلاحيت عام دادگاههاي عمومي خروج موضوعي داشته است، بنابراين در اجراي ماده ۲۸ قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور مدني، با تشخيص صلاحيت هيأت موضوع ماده واحده قانون تعيين تکليف اراضي اختلافي مصوب شهريور ماه ۱۳۶۷ مستقر در شهرستان اراک، حل اختلاف مي نمايد»

با بروز دو دیدگاه متعارض در یک موضوع واحد و حسب تقاضای رئیس محترم شعبه پنجم دادگاه عمومی اراک، در ۲۴/۱۱/۸۵ جلسه هیات عمومی رای وحدت رویه دیوانعالی کشور در خصوص اظهارنظر راجع به صلاحیت رسیدگی نسبت به اراضی ملی اعلام شده واقع در محدوده شهرها تشکیل گردید که منتهی به صدور رای وحدت رویه ۶۹۷ به شرح ذیل گردید:

«قطع نظر از اينکه به موجب رأي شماره ۷۶/۳ ـ هـ ـ ۱۳۷۶/۱۰/۱۰ هيأت عمومي ديوان عدالت اداري مرجع صالح به اعتراضات موضوع قانون تعيين تکليف اراضي اختلافي اجراي قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع ـ فارغ از محل وقوع اراضي مربوطه ـ هيأت موضوع ماده واحده قانون تعيين تکليف اراضي اختلافي موضوع اجراي ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع شناخته شده و به موجب قسمت اخير ماده ۲۰ قانون دیوان عدالت اداری رأي اکثريت هيأت عمومي ديوان عدالت اداري براي شعب ديوان و ساير مراجع مربوطه من جمله هيأت موضوع ماده واحده فوق الذکر در موارد مشابه لازم الاتباع است، اساساً با لحاظ تبصره ۲ و اطلاق و عموم تبصره ۵ ماده واحده فوق الذکر از تاريخ تصويب اين ماده واحده کليه قوانين و مقررات و آيين نامه هاي مغاير با اين قانون لغو و تنها مرجع رسيدگي به شکايات مربوط به اجراي ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع و اصلاحيه هاي آن هيأت موضوع اين قانون خواهدبود، بنا به مراتب رأي شماره ۵۱۳ ـ ۱۳۸۳/۸/۲۶ شعبه ۳۸ ديوان عالي کشور که با اين نظر مطابقت دارد از نظر اکثريت قاطع اعضاء هيأت عمومي ديوان عالي کشور صحيح تشخيص و مورد تأييد است.

اين رأي بر طبق ماده ۲۷۰ قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور کيفري براي شعب ديوان عالي کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازم الاتباع است.»

لازم به ذکر است در حال حاضر با توجه به تصویب قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی مرجع اعتراض به رای هیات ماده واحده در صورتی که معتر ض شخص حقیقی یا حقوقی غیر دولتی باشد شعبات ویژه مراکز استان است.

در زمان تصویب رای وحدت رویه ۶۰۱ دادگاه های عمومی حقوقی به دو نوع (دادگاه حقوقی ۲ و دادگاه حقوقی ۱) تقسیم  می شدند. حسب ماده واحده تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت از جنگل ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ که در زمان تصویب این رای وحدت رویه (یعنی سال ۱۳۷۴) اصلاح نشده بود رای قاضی هیات ماده واحده  که در مقام رسیدگی به اعتراض به تشخیص اراضی ملی از مستثنیات صادر شده است جز در موارد سه گانه قطعی بود. اما اگر یکی از سه حالت های مندرج در ماده واحده مزبور [البته در حال حاضر این موارد سه گانه با تصویب شورای نگهبان باطل شده اند] رای قاضی هیأت ماده واحده قابل تجدیدنظر در دادگاه حقوقی یک می بود.

در مواردی که از رای هیات ماده واحده تجدیدنظرخواهی می شد و دادگاه حقوقی یک نسبت به اعتراض مزبور رسیدگی  می نمود برخی دادگاه ها معتقد به قابل اعتراض بودن رای مذکور و برخی دیگر معتقد به قطعی بودن رای دادگاه حقوقی یک بودند. در دو پرونده مشابه که در هر دو نیز دادگاه های حقوقی یک رسیدگی کننده در انتهای دادنامه اصداری عنوان کرده بودند رای صادره ظرف ۲۰ روز قابل فرجام خواهی در دیوان است محکوم علیهم پرونده های مذکور به دادنامه های دادگاه حقوقی یک اعتراض نموده بودند ولی در دیوان عالی کشور دو دادنامه متعارض در این خصوص صادر گردیده بود که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم:

۱. در پرونده ای که متعلق به زمینی در روستای بیت چال شهر نوشهر بوده، رای هیات ماده واحده پس از اعتراض مدعی مالکیت زمین در دادگاه حقوقی یک شهر نوشهر مطرح شده و این دادگاه نیز رای هیات ماده واحده را تائید نموده و رای خود را قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور عنوان نموده که محکوم علیه از رای مزبور فرجام خواهی نموده اند که پرونده در شعبه ۱۲ دیوان عالی کشور مطرح گردیده و النهایه شعبه مزبور با این استدلال که رای صادره از دادگاه حقوقی یک نوشهر در مقام تجدیدنظرخواهی نسبت به رای کمیسیون ماده واحده صادر شده قطعی بوده و قابل طرح در دیوان نمی باشد پرونده را به شعبه صادرکننده رای اعاده نموده است.

۲. در پرونده دیگری که در آن اداره منابع طبیعی شهر دماوند از رای هیات تعیین تکلیف اراضی اختلافی در دادگاه حقوقی یک اعتراض نموده بودند و شعبه اول دادگاه مزبور نیز با رد اعتراض اداره مزبور رای هیات تعیین تکلیف اراضی اختلافی را تائید نمود. پرونده با فرجام خواهی اداره منابع طبیعی به شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور ارجاع شده و شعبه مزبور نیز با قبول استدلالات دادگاه حقوقی یک شهر دماوند رای را ابرام نموده بود. [یعنی به طور ضمنی فرجام خواهی از رای دادگاه حقوقی یک را در فرض مطروحه پذیرفته بود.]

پس از صدور این دو رای معترض معاون اول قضایی دیوانعالی کشور از هیئت عمومی  رای وحدت رویه دیوان عالی کشور تقاضای رسیدگی و صدور رای در این خصوص را نمود که با تشکیل جلسه در مورخه ۲۵/۷/۱۳۷۴ رای وحدت رویه زیر صادر شد:

‌«رأي دادگاه حقوقي يک در مقام رسيدگي به شکايت از رأي قاضي موضوع «ماده واحده قانون تعيين تکليف اراضي اختلافي موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع» مصوب ۱۳۶۷ اصطلاحاً «‌رسيدگي به اعتراض» مي‌باشد نه  «‌تجديد نظر» و عنوان «‌تجديد نظر» در ماده ۹ آيين‌نامه اصلاحي‌ آيين‌نامه اجرايي قانون مذکور پس از کلمه «‌اعتراض» از باب تسامح در تعبير است. بنا بر اين با عنايت به مقررات موضوعه وقت (قانون تشکيل‌ دادگاه‌هاي حقوقي يک و دو و قانون تجديد نظر آراء دادگاه‌ها) و اصل قابل تجديد نظر بودن آراء دادگاه‌هاي حقوقي يک در ديوان عالي کشور، تصميم‌ شعبه بيست و چهارم ديوان عالي کشور که بر اين اساس صادر گرديده صحيح و به اکثريت آراء تأييد  مي‌گردد. اين رأي طبق ماده واحده قانون وحدت‌ رويه قضايي براي شعب ديوان عالي کشور و دادگاه‌ها در موارد  مشابه لازم‌الاتباع است.»

در حال حاضر و با اصلاح قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی در سال ۱۳۸۷ و همچنین با توجه به رای ۶۶۵ مورخه ۱۸/۱/۱۳۸۳ رای قاضی هیئت ماده واحده ابتدا قابل اعتراض در دادگاه عمومی و سپس قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان است. 

در خصوص اعتراض به اینکه آیا زمینهای افراد که توسط هیأت هفت نفره تصاحب و اقدام به واگذاری اراضی کشت موقت به سایر واگذار شده مرجع  صالحی در ماده واحده قانون کشت موقت مصوب ۱۳۶۵ پیش بینی نشده و همین امر موجب صدور آرا متعارض از شعب ۱۴ و ۲۲ دیوان عالی کشور شد.

 شعبه ۱۴ دیوان عالی کشور در مقام رسیدگی به پرونده ی ۳۶ نفر از زارعین قریه طاهرآباد به خواسته خلع ید و تحویل ۹۶ هکتار زمین به طرفیت هیأت هفت نفره واگذاری زمین استان کرمانشاه رأی دادگاه حقوقی دو شهرستان کنگاور را مبنی بر اینکه :

« …..طبق ماده واحده مصوب ۰۸/۰۸/۱۳۶۵و با توجه به تبصره ماده ۱۳ آیین نامه اجرایی قانون کشت موقت رسیدگی در صلاحیت دادگاه های دادگستری نبوده و در صلاحیت هیأت واگذاری زمین مستقر در مرکز استان کرمانشاه می باشد لذا قرار عدم صلاحیت صادر می گردد …….» با این استدلال که رأی مزبور بر اساس ضوابط قانونی اتخاذ شده ابرام نمود .

شعبه ۲۲ دیوان عالی کشور ولی در رسیدگی به پرونده ای مشابه پرونده بالا که در دادگاه حقوقی ۲ شهرستان کنگاور رأی به عدم صلاحیت محاکم دادگستری و صلاحیت هیأت هفت نفره واگذاری زمین مستقر در مرکز استان کرمانشاه صادر شده بود دادنامه مزبور با استدلال زیر نقض نمود :

:« اولاً صدور قرار عدم صلاحیت به شایستگی خوانده دعوی که هیأت ۷ نفری واگذاری زمین است با هیچ یک از مقررات ماده واحده مورد استناد دادگاه‌انطباق ندارد و اساساً هم موردی برای آن وجود ندارد فلذا قرار صادره نقض می‌گردد. ثانیاً با توجه به این که دعوی مطروحه به خواسته استرداد و رفع ید‌و تحویل ۱۵ هکتار زمین می‌باشد که خود دعوایی مستقل و قابل طرح در دادگاه است از این جهت اقتضا داشته که دادگاه در مورد توجه دعوی مزبور یا‌عدم توجه و بی‌مورد بودن طرح آن بطرفیت خوانده که یک نهاد قانونی است و صرفاً مسئولیت اجرای قوانین را دارد وارد رسیدگی و اتخاذ تصمیم‌مقتضی می‌نمود »

در پی صدور این دو دادنامه متعارض معاون اول قضایی دیوانعالی کشور با این توضیح که در هر دو پرونده خواسته استرداد اراضی است که هیأت واگذاری زمین مشمول اراضی کشت موقت تشخیص داده طبق ضوابط واگذاری اراضی ملی و واگذار کرده و دادگاه بدوی در هردو حکم به عدم صلاحیت محاکم دادگستری نظری داده و لیکن یکی از آرای مذکور در دیوان تأیید و دیگری نقض شده تقاضای رسیدگی و صدور رأی وحدت رویه را نموده اند که منتهی به صدور رأی وحدت رویه شماره ۵۴۶ به شرح ذیل شده است :

‌رأی وحدت رویه شماره: ۵۴۶-۱۳۶۹.۱۱.۳۰

‌تشخیص اراضی کشت موقت بر طبق ماده ۳ آیین‌نامه اجرایی قانون واگذاری زمینهای دایر و بایر مصوب ۸ آبان ۱۳۶۵ هیأت وزیران به عهده هیأت‌واگذاری زمین محول شده و در تبصره این ماده تصریح گردیده که اعتراضات مربوط به شمول یا عدم شمول اراضی کشت موقت از طرف هیأت بررسی‌و در صورتی که اعتراض باقی باشد جهت رسیدگی نهایی به ستاد مرکزی واگذاری زمین ارجاع می‌شود آیین‌نامه مزبور در جلسه مورخ ۱۵ شهریورماه۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی و تصویب گردیده و اعتبار اجرایی دارد بنابراین رأی شعبه ۱۴ دیوان عالی کشور که بر مبنای این مصوبه‌صادر گردیده صحیح تشخیص می‌شود. این رأی بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضایی مصوب ۱۳۲۸ برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.

به دلیل طرح دو پرونده قطع درختان جنگلی و جرم تخریب اراضی ملی در شعبه‌های ۵ و دادگاه تجدید نظر کرمانشاه و صدور دو رأی متعارض با این وصف که یکی از شعبات قطع درخت را لازمه تخریب دانسته و هر دو عمل را یکی تلقی نموده و دیگری این دو را جرمی مجزی دانسته و برای هر یک مجازاتی جدا تعیین کرده پرونده با شرح ذیل در مورخه ۱۳/۱۲/۱۳۸۴ جلسه وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور تشکیل شد.

در پرونده کلاسه ۹۲۳/۸۱ مبنی بر اینکه سه شخص اقدام به تخریب و قطع غیر مجاز۵۰۰۰ اصله نهال بلوط جنگلی نموده اند شعبه بدوی هر سه نفر را علاوه بر مجازات تخریب منابع طبیعی به مجازات قطع نهال‌های مزبور نیز محکوم کرده بود که با اعتراض محکوم علیه در فرجه قانونی پرونده در شعبه ۵ تجدیدنظر استان مطرح شده بود ،این شعبه ضمن تأیید حکم مجازات تخریب منابع طبیعی وفق ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی در مورد محکومیت به پرداخت جزای نقدی بابت قطع نهال‌های مورد ادعا با این استدلال که قطع نهال‌ها نتیجه قهری تخریب است و عمل مجرمانه مرتکب مبین فعل واحدی بوده که دارای عناوین مختلف جرم می باشد ، موضوع جرم خارج از شمول مقررات راجع به تعدد جرم در جرایم علیه اراضی ملی شده است حکم به محکومیت بابت قطع نهال ها را نقض نموده بود.

 پرونده دیگری به کلاسه ۱۱۵/۸۲ شعبه یازدهم دادگاه تجدید نظر استان کرمانشاه حکم دادگاه بدوی را که مجازات تخریب و قطع درختان جداگانه در نظر گرفته بود و قواعد تعدد جرم را اعمال نموده بود را با متن ذیل عیناً تأیید نموده بود :

« از ناحيه تجديدنظر خواه شاهپور بهرامي دلائل و مدارك موجه و مدللي كه نقض دادنامه را ايجاب نمايد معمول نگرديده و بر دادنامه صادره از حيث مباني استدلال و رعايت اصول دادرسي اشكال مؤثري وارد نيست با رد اعتراض، با استناد به بند الف از ماده ۲۵۷ قانون آیين دادرسي دادگاه­ هاي عمومي و انقلاب در امور كيفري مصوب ۲۸/۶/۱۳۷۸ دادنامه شماره ۱۳۹۲-۲۳/۹/۱۳۸۱ صادره از شعبه پنجم دادگاه عمومي كرمانشاه تأييد مي­ گردد. رأي صادره وفق ماده ۲۴۸ قانون مرقوم قطعي و قابل درخواست تجديد­نظر مجدد نيست»

این تعارض در تفسیر قانون موجب شد تا در پی تشکیل جلسه وحدت رویه هیأت عمومی دیوانعالی کشور رأی شماره ۶۸۵ به شرح ذیل صادر شود :

رأي وحدت رويه شماره : ۶۸۵-۲۳/۱۲/۱۳۸۴

اعمال ارتكابي متهمان در مورد تخريب منابع طبيعي و محيط زيست به منظور تصرف با ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامي و در مورد قطع اشجار با ماده ۴۲ قانون حفاظت و بهره­ برداري از جنگل­ ها و مراتع منطبق است زيرا:

هر يك از اعمال ارتكابي واجد جنبه­ی جزايي خاص بوده و از مصاديق ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامي و تعدد مادي جرم محسوب مي­ گردد.

عليهذا به نظر اكثريت اعضاي هيئت عمومي وحدت رويه قضايي ديوان عالي كشور رأي شعبه يازدهم دادگاه تجديد نظر استان كرمانشاه كه با اين نظر انطباق دارد صحيح و قانوني تشخيص مي گردد.

اين رأي طبق ماده ۲۷۰ قانون آیين دادرسي دادگاه ­هاي عمومي و انقلاب در امور كيفري، در موارد مشابه براي شعب ديوان عالي كشور و دادگاه ­ها لازم ­الاتباع است.

در سال ۷۷ مدیر کل منابع طبیعی خراسان به دلیل دو دادنامه متعارضی که از شعبات ۶ و ۱۵دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی صادر شده با ارسال نامه‌ای به دادستان کل تقاضای بررسی در هیأت عمومی دیوان عالی کشور را نموده اند.

پرونده در شعبه ۵ دادگاه عمومی حقوقی کاشمر مطرح بوده که در آن اداره منابع طبیعی به طرفیت یک شخص حقیقی دادخواستی مبنی بر خلع ید از اراضی جنگلی به مساحت ۲ هکتار و مطالبه خسارت وارده به منابع طبیعی تقویم کرده بود. دادگاه مذکور با این استدلال که چون در استعلام ثبتی منابع طبیعی مالک شناخته نشده (یعنی هنوز سندی به اسم دولت صادر نشده ) دعوای مطروحه منابع طبیعی را رد نموده است . در پی اعتراض اداره منابع طبیعی پرونده مذکور به شعبه ۶ دادگاه تجدید نظر ارجاع گردیده که این شعبه دادنامه بدوی را به شرح ذیل نقض و حکم به خلع ید خوانده از اراضی ملی شده داده است :

:« با توجه به رأي كميسيون ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداري از جنگلها و مراتع و با توجه به نظريه كارشناس منتخب كه دو هكتار ملك متصرفي خوانده بدوي را جزء اراضي ملي شده اعلام نموده با نقض دادنامه بدوي حكم به محكوميت آقاي علي‌اكبر مرادي به خلع يد از دو هكتار از اراضي پلاك۹۳ چشمه نماز و پرداخت شصت هزار ريال بابت خسارت وارده به اداره منابع طبيعي كاشمر صادر مي‌گردد.»

پرونده دیگری نیز با همین شرایط شعبه دوم دادگاه عمومی حقوقی کاشمر ارجاع داده شده است که در شعبه دوم نیز با استدلالی مشابه به استدلال شعبه ۵ دادگاه عمومی حقوقی کاشمر دعوای منابع طبیعی را رد نموده بود که این رأی بر عکس رأی قبلی در شعبه ۱۵تجدید نظر استان خراسان تایید شده، در راستای این تعارض و درپی درخواست مدیرکل منابع طبیعی خراسان در مورخه ۲۶/۰۷/۱۳۸۴جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور تشکیل گردید که منتهی به صدور رأی وحدت رویه شماره ۶۸۱ به شرح ذیل گردید :

رأي وحدت رويه شماره ۶۸۱ – ۱۳۸۴/۷/۲۶

به موجب ماده يکم تصويب‌نامه قانون ملي شدن جنگلهاي کشور مصوب ۱۳۴۱، عرصه و اعياني کليه جنگلها و مراتع، بيشه‌هاي طبيعي و اراضي جنگلي کشور جزء اموال عمومي محسوب و متعلـق به دولت است ولو اينکـه قبل از اين تاريـخ افراد آن را متصرف شده و سند مالکيت گرفته باشند و مطابق ماده ۲ قانون حفظ و حمايت از منابع طبيعي و ذخاير جنگلي کشور مصوب ۱۳۷۱/۷/۲۸ تشخيص منابع ملي و مستثنيات ماده ۲ قانون ملي شدن جنگلها و مراتع با رعايت تعاريف مذکور در قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع با وزارت جهادسازندگي است و به صرف تشخيص وزارت مذکور و قطعيت آن، در مالکيت دولت قرار مي‌گيرد و درخصوص مورد، عدم صدور سند مالکيت بنام دولت جمهوري اسلامي ايران، نافي مالکيت دولت نسبت به منابع ملي شده که به ترتيب مقرر در ماده مرقوم احراز شده و قطعيت يافته باشد نخواهدبود. بنا به مراتب رأي شعبه ششم دادگاه تجديدنظر استان خراسان که بااين نظر انطباق دارد به نظر اکثريت اعضاء هيئت عمومي ديوان عالي کشور صحيح و قانوني تشخيص مي‌شود.

اين رأي به استناد ماده ۲۷۰ قانون آيين‌ دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور کيفري براي شعب ديوان عالي کشور و دادگاه ها لازم‌الاتباع است.

 ماده ۱۵ مکرر قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۸ وزارت منابع طبیعی را مکلف کرده بود که عوارض کشتار و ذبح دام را از کشتارگاه ها اخذ نماید و بعداً شورای انقلاب در سال ۱۳۵۸ با تصویب ماده واحده تغییر مأمور اجرای ماده ۱۵ مکرر قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع بیانگر بیان کرد که از تاریخ تصویب این ماده واحده (یعنی از آبان ماه ۱۳۵۸ ) به بعد وظیفه مقرر در ماده ۱۵ مکرر بر عهده شهرداری های محل خواهد بود پس از تصویب این قانون دو رأی متعارض از شعبات ۱۵و ۵ دیوان عالی کشور صادر شد .

شعبه ۱۵ دیوان عالی کشور در مقام رسیدگی به شکایت اداره منابع طبیعی رشت اقدام به شکایت از فردی برای اخذ عوارض ذبح از بهمن ۵۶ تا آبان ۵۷ نموده بود. با این استدلال که چون در زمان رسیدگی به پرونده( سال ۱۳۶۲) شهرداری مسئول اخذ عوارض بذبح دام بوده ، شکایت منابع طبیعی را مردود دانسته است.

 شعبه پنجم دیوان عالی کشور نیز در دعوای مشابه پرونده مطروحه در شعبه ۱۵ که در آن بحث اخذ عوارض از آذر ۵۷ تا مهر ۵۸ مطرح بود ، با این استدلال که چون در زمان تحقق و شمول پرداخت عوارض وزارت منابع طبیعی مسئول اخذ عوارض ذبح بوده که حکم محکومیت خوانده به پرداخت عوارض ذبح دام را تأیید نموده است .

در همین راستا به موجب لایحه مورخه ۲۱/۰۸/۱۳۶۳ ریاست محترم دیوان عالی کشور تقاضای رسیدگی و صدور رأی وحدت رویه در این خصوص را نموده اند که این درخواست منتهی به صدور رای وحدت رویه ۵۰۲ به شرح زیر شده است :

‌رأی وحدت رویه شماره: ۵۰۲ مورخه ۱۳۶۶.۲.۱۰

نظر به این که در ماده واحده لایحه قانونی مصوب مهر ماه ۱۳۵۸ شورای انقلاب تصریح شده که از تاریخ تصویب ماده واحده مزبور به جای وزارت‌کشاورزی و عمران روستایی شهرداری‌های محل مأمور اجرای ماده ۱۵ مکرر قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگلها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۸‌خواهند بود لذا وزارت کشاورزی و سرجنگلداری در تاریخ مؤخر از تصویب این ماده واحده سمت و مأموریتی در اجرای ماده ۱۵ مکرر قانون فوق‌الذکر‌نداشته و این مأموریت بر عهده شهرداری محل می‌باشد بنابراین رأی شعبه ۱۵ دیوان عالی کشور که با این نظر مطابقت دارد صحیح تشخیص می‌شود،‌این رأی بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضایی مصوب ۱۳۲۸ برای دادگاهها و شعب دیوان عالی کشور در موارد مشابه لازم‌الاتباع است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *