دادپویان حامی
نظریات مشورتی دعاوی اراضی ملی

نظریات مشورتی دعاوی اراضی ملی و منابع طبیعی

تعیین میزان خسارت وارده بر جنگل ها و منابع طبیعی بر اساس زمان اظهار نظر کارشناس

استعلام:

در صورت ورود خسارت و در نتیجه اتلاف و تسبیب، برآورد زیان بر مبنای بهای چه زمانی انجام می گیرد؟ آیا باید ارزش و بهای مال در زمان تلف را ملاک قرار داد یا ورود خسارت؟ و یا زمان صدور رای ملاک است؟ در این صورت تکلیف کاهش ارزش پول در بازه زمانی ورود خسارت و صدور یا اجرای رای چیست؟ برای مثال چنانچه کسی خسارتی بر جنگل ها و مراتع وارد کرده باشد و فاصله زمانی انجام خسارت و طرح دعوی و صدور رای چند سال باشد، دادگاه رسیدگی کننده باید بهای چه زمانی را مورد حکم قرار دهد؟ مستند قانونی یا فقهی آن چیست؟

نظریه مشورتی شماره پرونده ۹۹-۷۶-۱۹۹۴ ح تاریخ ۱۴۰۰/۲/۲۵ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

اولاً، جبران خسارات وارده بر جنگل ها و منابع طبیعی؛ اعم از آنکه در نتیجه اتلاف باشد و یا تسبیب؛ مشمول قواعد عام مسئولیت مدنی و مواد ۳۲۸ و ۳۳۱ قانون مدنی است و تفاوتی در این نیست که رفتار ارتکابی مشمول تبصره ۳ ماده ۱ قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور مصوب ۱۳۷۱ باشد که به موجب آن میزان خسارت وارده ناشی از قطع گونه های درختان موضوع این ماده توسط کارشناسان وزارت جهاد سازندگی (جهادکشاورزی) برآورد می شود و یا آنکه مشمول بند «الف» ماده ۲۹ قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور مصوب ۱۳۹۵ باشد که مطابق آن مرتکب به جبران خسارت وارده  و پرداخت جریمه ای تا پنج برابر خسارت وارد شده به جنگل یا مرتع و زیستگاه مورد بهره برداری یا تلف شده محکوم می شود و یا آنکه به طور کلی تحت عنوان جبران خسارت وارد بر منابع طبیعی و جنگل ها قرار گیرد.

ثانیاً، در تمام فروض مذکور در بند فوق و با استفاده از مفاد مواد ۳۱۱ و ۳۱۲ قانون مدنی، پس از ارجاع موضوع به کارشناس، کارشناس منتخب میزان خسارات وارده را بر اساس قیمت زمان ارزیابی برآورد و اعلام می کند و علی الاصول با طی تشریفات مقرر قانونی، میزان برآورد شده مورد لحوق حکم قرار می گیرد و لذا دادگاه نمی تواند برآورد و تعیین میزان خسارت را به زمان اجرای حکم موکول کند. همچنین تجدید کارشناسی در زمان اجرای حکم به سبب کاهش ارزش پول فاقد وجاهت قانونی است و موضوع از شمول تبصره  ماده ۱۹ قانون کارشناسان رسمی دادگستری خارج است.

بدیهی است در صورت تأخیر در اجرا و فراهم بودن شرایط مقرر در ماده ۵۲۲ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، در نتیجه طرح دعوای مستقل بعدی از سوی سازمان ذینفع، می توان محکوم علیه را به پرداخت خسارت تأخیر تأدیه با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه اعلامی از سوی مراجع رسمی (در حال حاضر مرکزآمار ایران) محکوم کرد.

ثالثاً، بدیهی است حکم مقرر در بند «ب» ماده ۱۲ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و  منابع طبیعی مصوب ۱۳۷۹ با اصلاحات و الحاقات بعدی از شمول توضیحات فوق خارج است و خساراتی که در اجرای طرح های عمومی، عمرانی و توسعه ای و اکتشاف و بهره برداری از معادن بر جنگل ها و عرصه و اعیانی منابع طبیعی وارد می شود، مطابق آیین نامه اجرایی این بند مصوب ۱۳۹۲/۵/۲۰ هیأت وزیران و جداول پیوست آن محاسبه می شود.

استعلام:

در ماده ۵۵ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مصوب ۱۳۴۸ با اصلاحات بعدی، علاوه بر مجازات افراد متخلف اذن رفع تجاوز را به صورت علی الرأس به مأمورین اداره منابع طبیعی اعطا کرده و همچنین اختیار ضبط اعیانی را به مراجع قضایی داده است. از سوی دیگر در بند ۳۹ قانون فهرست قوانین و احکام منسوخ در حوزه محیط زیست مصوب ۱۳۹۹ آمده است: تبصره ۳ ماده ۳ موضوع بند ۲ و ماده ۵۵ موضوع بند ۲۰ قانون اصلاح قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع مصوب ۱۳۴۸، به عنوان مواد منسوخه اعلام شده است.

  1. آیا با تصویب قانون اخیر، ماده ۵۵ قانون یادشده صرفاً در حوزه محیط زیست غیرقابل استناد است یا در حوزه منابع طبیعی نیز منسوخ است؟
  2. در صورت منسوخ بودن ماده مذکور به طور کلی، آیا تبصره های ماده نیز که دو اختیار فوق الذکر را در جهت حفاظت از بیت المال اعطاء کرده اند، منسوخ است؟

نظریه مشورتی شماره پرونده  ۵۴-۸۳-۱۴۰۰ تاریخ ۱۴۰۰/۲/۱۵ اداره کل حقوقی قوه قضاییه

۱ و ۲- صرف نظر از آنکه اعلام نظر پیرامون نسخ یا عدم نسخ قوانین از حیطه وظایف این اداره کل خارج است، ماده ۵۵ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع اصلاحی ۱۳۴۸ و تبصره الحاقی ۱۳۴۸/۱/۲۰ و اصلاحی ۲۶/۴/۱۳۵۶ این ماده به موجب ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ و بر اساس ماده ۷۲۹ همین قانون که بعداً در اجرای ماده ۵۵ قانون جرایم رایانه ای شماره آن به ۷۸۳ اصلاح شده است، به طور کلی نسخ شده است و مقررات ماده ۶۹۰ یادشده جایگزین آن شده است و بند ۳۹ قانون فهرست قوانین و احکام منسوخ در حوزه محیط زیست مصوب ۱۳۹۹ دلالتی بر عدم نسخ آن در حوزه منابع طبیعی ندارد. ردیف ۳۹ قانون فهرست قوانین و احکام منسوخ در حوزه محیط زیست مصوب ۱۳۹۹ نیز بر نسخ ماده ۵۵ یاد شده تصریح و صحه گذاشته است و دلیلی بر عدم نسخ این ماده در حوزه منابع طبیعی وجود ندارد.

باتوجه به مقررات تبصره ۳ ماده ۲ قانون ملی شدن جنگل ها و مراتع کشور و قانون الحاق دو تبصره به ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش آب و اراضی موقوفه مصوب  ۹/۱۲/۱۳۸۰ تاریخ احیاء مورد قبول اراضی در مورد موقوفات عام و خاص ثبتی  یا با سند عادی مورخ ۲۷/۱۰/۱۳۴۱ است یا مورخ ۱۶/۱۲/۱۳۶۵؟ و اگر تبصره ۶ ماده واحده مذکور اختصاص به موقوفات  عام داشته باشد چه تفاوتی در نوع اراضی موقوفه با اراضی غیرموقوفه از حیث اعتبار تاریخ  احیا وجود دارد آیا مقررات  تبصره ۶ مذکور مخصص قاعده کلی  در تبصره ۳ ماده ۲ قانون جنگل ها و مراتع می باشد؟

پاسخ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

 اولاً به موجب تبصره ۶ قانون الحاق دو تبصره به ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه مصوب ۱۳۸۰ آن دسته از اراضی و املاک و جنگل ها و مراتع و اراضی منابع ملی که مشمول ماده یک قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مصوب ۱۳۴۶ با اصلاحات بعدی آن و قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی مصوب ۱۳۷۱ قرار گیرد، مشمول ماده واحده صدرالذکر نبوده و موقوفه تلقی نمی شود؛ مگر در مورد حریم موقوفات و همچنین اراضی که پیش از تاریخ ۱۳۶۵/۱۲/۱۶ احیا شده باشد. برابر این تبصره آنچه به عنوان  منابع ملی اعلام شده، به قوت خود باقی است؛ اما در خصوص موقوفات و اراضی ای که پیش از این تاریخ احیا شده باشد، همچنان  موقوفه باقی خواهد ماند و از زمره منابع ملی خارج است؛ اما حریم موقوفات صرف نظر از این تاریخ هیچگاه نمی تواند به عنوان منابع ملی اعلام شود. در این خصوص اصل چهل و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز قابل استناد است. در این اصل مراتعی که حریم باشد از انفال و در واقع منابع ملی استثنا شده است که شامل موقوفات نیز می شود. بنابراین اراضی ملی که بدون احیاء به وقفیت درآمده است، موقوفه به شمار نمی آید؛

اما اراضی که پیش از تاریخ ۱۳۶۵/۱۲/۱۶ احیا و وقف شده و همچنین اراضی ملی که در حریم موقوفات قرار گرفته است، موقوفه به شمار می رود و جزء منابع ملی نیست.

ثانیاً، هر چند قانون الحاق دو تبصره به ماده واحده قانون ابطال اسناد و فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه مصوب ۱۳۸۰ ناظر بر قانون ابطال اسناد و فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه  مصوب ۱۳۶۳ است و با لحاظ قانون تقسیر قانون ابطال اسناد و فروش رقبات، آب و اراضی موقوفه مصوب ۱۳۷۱ که در سال ۱۳۹۱ به تصویب رسیده است.

قانون سال ۱۳۶۳ ناظر بر موقوفات خاص است؛ اما با لحاظ اطلاق و عموم تبصره ۶ الحاقی یاد شده باید حکم آن را شامل هر دو قسم موقوفات اعم از عام وخاص دانست و تاریخ احیا پیش از  ۱۳۶۵/۱۲/۱۶ را نسبت به موقوفات مذکور حاکم دانست.

ثالثاً در خصوص احیاء موقوفات عام و خاص به شرح فوق الذکر، تفاوتی در ثبتی یا عادی بودن موقوفه نیست و در موقوفات با سند عادی نیز در صورت احراز وقفیت توسط مرجع قضایی رسیدگی کننده، حاکمیت دارد.

با توجه به اینکه وضع ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی مصوب ۱۳۸۹ در راستای تثبیت مالکیت دولت بر منابع ملی و اراضی موات همراه با رفع تداخلات ناشی از اجرای مقررات موازی با رعایت حقوق ذینفعان احتمالی با ایجاد شعب رسیدگی در مراجع قضایی بوده است و اصلاح تبصره های ۱ و ۲ ماده ۹۶ قانون مذکور و الحاق تبصره ۳ به ماده ۹ نیز در راستای افزایش  کارایی ماده ۹ آن قانون  بوده است؛ اما در خصوص مرجع صالح برای رسیدگی به اعتراض ذینفعان ابهام وجود دارد؛ به طوری که صلاحیت هیئت موضوع ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت از بهره برداری از جنگل ها و مراتع مصوب۱۳۶۷در تاریخ ۱۳۹۴ به اتمام رسیده و اعتراض ذینفعان در برخی موارد در شعبه ویژه قضایی و برخی نیز در کمیسیون رفع تداخلات رسیدگی شده است و در برخی موارد نیز رای به صلاحیت یکدیگر صادر گردیده است:

  1. در حال حاضر در صورت وجود اعتراض به مالکیت دولت بر منابع طبیعی اراضی موات، مرجع صالح برای رسیدگی و اتخاذ تصمیم کدام مرجع است؟ آیا نظر آن مرجع قابل اعتراض است و مرجع صالح به اعتراض به نظر آن مرجع کدام می باشد؟
  2. حسب ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و الحاق تبصره ۳ به آن ماده موضوع ماده ۵۴ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و ارتقا نظام مالی کشور مصوب ۱۳۹۴ و با عنایت به فراز آخر تبصره ۳ ماده ۳ آیین نامه اجرایی ماده ۵۴ قانون مذکور، آیا با وجود تصمیم کمیسیون رفع تداخلات، حق طرح دعوای قضایی از ذینفعان ساقط شده است؟ در صورت عدم سقوط حق اقامه دعوا در مرجع قضایی، کدام مرجع (دادگاه بخش یا شعب ویژه رسیدگی) صالح به رسیدگی است؟

پاسخ اداره کل حقوقی قوه قضائیه

 اولاً با توجه به مقررات تبصره ۱ اصلاحی ۱/۲/۱۳۹۴ ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی مصوب ۲۳/۴/۱۳۸۹ و نیز رای وحدت رویه شماره ۷۵۰ مورخ ۵/۵/۱۳۹۵ هیئت عمومی دیوان عالی کشور، از آنجا که هیئت موضوع ماده واحده  قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع مصوب ۲۶/۶/۱۳۶۷ با انقضاء مدت ۵ سال مقرر در تبصره یاد شده فوق صلاحیت رسیدگی به اعتراضاتی که بعد از تاریخ یاد شده (۲۳/۴/۱۳۹۴) در کمیسیون مذکور مطرح  شود، ندارد لذا قاضی کمیسیون با صدور قرار رد درخواست معترض به استناد مقررات یاد شده، معترض را جهت طرح دعوای مقتضی به شعب ویژه  دادگاه های مراکز استان که به رسیدگی به این اعتراضات اختصاص یافته دلالت می کند.

ثانیاً آراء صادره از شعب ویژه موضوع تبصره یک فوق الاشعار، وفق مقررات قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ قابل تجدیدنظر است.

سوال: در موردی که صاحبان اراضی و باغ ها مشمول قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها مصوب ۲۱/۳/۱۳۷۴ از مقررات این قانون تخلف می نماید و دادگاه آنها را به پرداخت جزای نقدی و عوارض محکوم می نماید آیا صدور حکم به پرداخت عوارض نیاز به تقدیم دادخواست دارد؟

نظریه مشورتی شماره ۸۴۹۸/۷ مورخ ۱۳/۱۰/۱۳۸۲ اداره حقوقی قوه قضائیه

با عنایت به ماده ۳ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ ها مصوب ۲۱/۳/۱۳۷۴ پس از تقاضای رسیدگی و صدور حکم، دادگاه ضمن اصدار حکم محکومیت متهم به پرداخت جزای نقدی وی را به پرداخت عوارض هم ملزم می کند و لذا برای مطالبه عوارض نیازی به تقدیم دادخواست نمی باشد.

سوال: چنانچه فروشنده یا مالک کاربری اراضی زراعی و باغها را تغییر داده ولی آن را به دیگران انتقال داده باشد، پرداخت عوارض به عهده چه کسی است؟

نظریه مشورتی شماره ۵۸۸۳/۷ مورخ ۲۱/۸/۱۳۸۴ اداره حقوقی قوه قضائیه

با توجه به ماده ۳ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها مصوب سال ۱۳۷۴ که مقرر داشته: مالکین یا متصرفین اراضی زراعی و باغهای موضوع این قانون که غیرمجاز اراضی زراعی و باغها را تغییر کاربری دهند علاوه بر الزام به پرداخت عوارض موضوع ماده ۲ به پرداخت جزای نقدی تا سه برابر بهای اراضی و باغها به قیمت زمین با کاربری جدید محکوم خواهند شد… الزام به پرداخت عوارض و محکومیت به جزای نقدی برای کسی مقرر گردیده که اقدام به تغییر کاربری نماید، اعم از اینکه مالک باشد یا متصرف. بنابراین، در فرضی که فروشنده یا مالک تغییر کاربری داده باشد و بدین لحاظ محکوم شده باشد، پرداخت محکوم به نیز بر عهده محکوم علیه می باشد نه شخص دیگر.

 

سوال: با توجه به مقررات ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع و ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی و تبصره یک ماده ۹ قانون افزایش بهره برداری بخش کشاورزی و منابع طبیعی و مفاد رای وحدت رویه شماره ۶۹۷ مورخ ۲۴/۱۱/۱۳۸۷ دیوان عالی کشور:

الف- با توجه به اینکه موضوع مقررات قانونی تعیین تکلیف اراضی اختلافی این است که اگر ذینفع به اجرای مقررات ماده ۵۶ اعتراض داشته باشد، موضوع به هیئت مقرر ارجاع می شود؛ آیا مقصود از اعتراض است اجرای مقررات ماده ۵۶ اعتراض به رای صادره از کمیسیون ماده ۵۶ هم می باشد؟ همچنان که رویه در گذشته این بوده چه هیئت ماده واحده به اعتراض اشخاص نسبت به تشخیص ملی بودن اراضی حتی راجع به اراضی که دارای کمیسیون ماده ۵۶ نیز بود رسیدگی می نمود  و دادگاه ها نیز به دعوای اعتراض به رای صادره از کمیسیون ماده واحده در مورد اخیر رسیدگی می کردند.

ب- با توجه به سوال بند «الف» و مقررات تبصره ۱ ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی، شعب ویژه دادگاه می توانند به دعوای اشخاص ذینفع که سابقه آن به اعتراض آنها فقط در کمیسیون ماده ۵۶ رسیدگی شده، در حال حاضر رسیدگی نمایند؟ در صورت امکان رسیدگی، مقصود از مرجع اداری در تبصره یک ماده ۹ قانون مذکور چه مرجعی است؟

ج- آیا در راستای احراز ذینفع بودن اشخاص تصرفی موضوع تبصره ۱ ماده ۹ قانون مذکور، آیا صرف ادعای تصرف فعلی با استشهادیه محلی یا ارائه مبایعه نامه از ناحیه معترض کفایت می کند؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

الف- اعتراض به اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۶ و اصلاحیه های بعدی مذکور در ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ با اصلاحات بعدی، شامل اعتراض به رای کمیسیون ماده ۵۶ یاد شده نیز می شود. تبصره دو ماده واحده صدرالذکر موید این نظر است.

ب- عبارت «مراجع ذیصلاح اداری و قضایی» مذکور در تبصره یک ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی مصوب ۱۳۸۹ با اصلاحات بعدی شامل هر کدام از مراجع اداری و قضایی است که قبلاً اعتراض اشخاص ذینفع در آن رسیدگی شده است. به عنوان مثال اگر شخصی در گذشته به رای کمیسیون ماده ۵۶ در دیوان عدالت اداری شکایت کرده و به آن رسیدگی شده است، دیگر نمی تواند در اجرای تبصره ۱ ماده ۹ یاد شده اعتراض کند، همچنین اگر به اعتراض وی در هیئت ماده واحده صدرالذکر رسیدگی و رای صادر شده باشد،  مجدد نمی تواند در اجرای تبصره یک ماده ۹ یادشده اعتراض کند.

ج. همانگونه که در تبصره ۱ ماده ۹ ائین نامه اجرایی قانون صدرالذکر مصوب ۱۳۹۰ تصریح شده است، هیئت مذکور صرفاً نسبت به تشخیص ملی یا مستثنیات بودن عرصه مورد اعتراض رسیدگی و اتخاذ تصمیم می کند و آرای صادره قاضی هیئت الزاماً به معنای تعیین مالک مستثنیات اعلامی نمی باشد، بنابراین دادگاه با هرگونه دلیلی که ذینفع بودن معترض را احراز نماید، می تواند به اعتراض وی رسیدگی کند.

سؤال: آیا دعوی خلع ید نسبت به منابع طبیعی، پیش از آنکه سند مالکیت آن به نام دولت صادر شود، قابل استماع است؟

نظریه شماره ۴۹۱۷/۷ مورخ ۱۳/۷/۱۳۸۴

با توجه به اینکه در رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۶۷۲ مورخ ۱/۱۰/۱۳۸۳ آمده است: «خلع ید از اموال غیرمنقول فرع بر مالکیت است. بنابراین، طرح دعوی خلع ید از زمین قبل از احراز و اثبات مالکیت قابل استماع نیست…» در صورت قطعی شدن تشخیص منابع طبیعی اعم از اینکه سند مالکیت به نام دولت صادر شده باشد یا نه (موضوع ماده ۱۳ آیین‌نامه قانون ملی شدن جنگل‌ها) تجاوز به محدوده ملی شده تجاوز به منابع طبیعی است و تقاضای خلع ید نسبت به این منابع قانوناً بلامانع است.

در صورتی که تشخیص منابع ملی قطعی شده باشد، اعتراض اداره منابع طبیعی به این تشخیص موجه و قانونی نیست

سؤال: آیا ادارات منابع طبیعی که خود اعلام کننده میزان اراضی منابع طبیعی و مستثنیات یک پلاک ثبتی بوده‌اند، می‌توانند به تشخیص منابع ملی که از سوی مسؤولین قبلی انجام شده اعتراض و میزان مستثنیات را کاهش دهند؟

نظریه شماره ۱۹۲۳/۷ مورخ ۲۹/۳/۱۳۸۶

در صورتی که منظور اعتراض به تشخیص قبلی باشد و این تشخیص قطعی شده باشد، اعتراض اداره منابع طبیعی به این تشخیص موجه و قانونی نیست. زیرا اولاً: مجری قانون که خود نسبت به تشخیص منابع ملی شده و مستثنیات موضوع ماده ۲ قانون ملی شدن جنگل‌ها و مراتع اقدام نموده، نمی‌تواند بعداً به تصمیم قبلی خود اعتراض نماید. بدین لحاظ که جابه‌جا شدن مسؤولین اداری مجوز قانونی چنین اقدامی نیست. ثانیاً: همان‌طور که در ماده ۳۹ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع با اصلاحات بعدی آمده است، قطعی شدن تشخیص منابع ملی بدین معنی است که میزان منابع ملی و مستثنیات قانوناً تعیین شده و مالکیت دولت بنسبت به منابع ملی و اشخاص نسبت به مستثنیات قطعی و غیرقابل اعتراض است.

سؤال: آیا قضات دادسرا را می‌توان برای شرکت در کمیسیون ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع معرفی نمود یا قاضی معرفی شده باید از قضات دادگاه باشد؟

نظریه شماره ۴۱۸۳/۷ مورخ ۶/۶/۱۳۸۵

نماینده معرفی شده از سوی دادگستری برای شرکت در کمیسیون‌های مختلف باید از بین قضات باشد. به عبارت دیگر داشتن پایه قضائی ملاک شرکت در کمیسیون‌های مختلف بوده نه سمتی که شخص معرفی شده به کمیسیون بعنوان قاضی به آن اشتغال دارد مگر در مواردی که طبق قانون برای شرکت در بعضی از کمیسیون‌ها به سمت قاضی مشخص گردیده باشد نظر به اینکه در بند ۵ ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجراء ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع سمت خاصی برای قاضی مشخص نگردیده لذا معرفی قضات اعم از قضات دادسرا و دادگاه به عنوان قاضی دادگستری در فرض استعلام بلامانع است.

سازمان جنگل‌ها و مراتع حق اعتراض به نظریه نمایندگان خود در هیأت‌های رسیدگی به موضوع قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی را دارد

سؤال: آیا با توجه به مفاد تبصره ۳ ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلاقی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون حفظ و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع مصوب ۲۹/۶/۱۳۶۷، چنانچه رأی صادره از هیأت این ماده به زیان سازمان جنگل‌ها و مراتع باشد آیا این سازمان می‌‌تواند نسبت به رأی صادره اعتراض نماید یا خیر؟

نظریه شماره ۲۰۱۴/۷ مورخ ۸/۱۳/۱۳۸۱

نظرات ارائه شده توسط نمایندگان در کمیسیون‌ها از جمله هیأت موضوع (قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌‌ها و مراتع مصوب ۲۲/۶/۱۳۶۷) نظرات شخصی آنان بوده و اصل بر این است که این نمایندگان از استقلاب رأی برخوردارند لذا در صورتی که نماینده‌ای در هیأت به پرونده‌ای رأی مثبت داده باشد این رأی مانع از آن نخواهد بود که در مواردی که قانون اجازه می‌دهد، اداره متبوع نماینده بتواند نسبت به رأی صادره اعتراض نماید. بدیهی است واردر بودن اعتراض موکول به رسیدگی مرجع تجدیدنظر خواهد بود.

سؤال:

۱- آیا اداره کل منابع طبیعی در مواردی که طبق قرارداد به منظور واگذاری اراضی ملی، املاکی را که در اختیار متقاضیان طبق مقررات قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع، قرار داده است در صورت بروز اختلاف با متقاضی و یا انقضای مهلت می‌تواند به دادگاه محل تنظیم قرارداد مراجعه نماید یا خیر؟

۲- درخصوص حقوق راجع به اموال غیرمنقول نظیر مطالبه اجاره بها یا اجرت‌المثل و امثال آن آیا خواهان باید به دادگاه محل اقامت خوانده مراجعه نماید یا دادگاه محل وقوع ملک؟

نظریه شماره ۸۴۱/۷ مورخ ۱۸/۱۲/۱۳۸۱

۱- هر چند مطابق ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی اصل بر صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده دعوی است ولی قانونگذار طبق ماده ۱۲ همین قانون در مواردی که موضوع دعوی، مربوط به دعاوی مالکیت، مزاحمت، ممانعت از حق، تصرف عدوانی و سایر حقوق راجعه به غیرمنقول است بر اصل مذکور استثناء قائل شده و دعاوی نوع اخیر را در صلاحیت دادگاهی دانسته است که غیرمنقول در حوزه آن واقع است و لذا دعوی مورد بحث در صلاحیت دادگاه محلی است که غیرمنقول در حوزه آن است هر چند این دعوی ناشی از عقد و قرارداد باشد.

۲- در مورد دعاوی ناشی از غیرمنقول از قبیل مطالبه اجاره‌بها و مطالبه اجرت‌المثل و غیره همان‌طور که رأی شماره ۳۱ مورخ ۵/۹/۱۳۶۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز بیان داشته است و با توجه به تعاریفی که در مواد ۱۲ الی ۲۲ قانون مدنی از اموال منقول و غیرمنقول به عمل آمده چنین استنباط می‌شود که قانونگذار بین دعوی مطالبه وجوه مربوط به غیرمنقول ناشی از عقود و قرارداد و دعوی مطالبه وجوه مربوط به غیرمنقول و نیز اجرت‌المثل آن در غیر مورد عقد و قراداد تفاوت قائل شده است، بدین معنی که دعاوی نوع اول را که بیشتر حالت دین بر ذمه خوانده دارد در زمره اموال منقول و دعاوی نوع دوم مانند اجرت‌المثل که مقدار آن معلوم نبوده و نیاز به کارشناسی و معاینه محل دارد. در زمره اموال غیرمنقول و در صلاحیت دادگاه می‌داند که غیرمنقول در حوزه آن است و لذا مطالبه اجور معوقه و خسارت تأخیر تأدیه ناشی از آن در صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده و دعاوی الزام به تنظیم سند رسمی غیرمنقول، خلع ید و مطالبه اجرت‌المثل در صلاحیت دادگاه محل وقوع ملک است.

ملاک تعیین صلاحیت هیأت تعیین تکلیف اراضی اختلاف تاریخ وصول اعتراض به کمیسیون است نه تاریخ رسیدگی کمیسیون

سؤال: حسب ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع کشور مصوب سال ۱۳۶۷ مرجع رسیدگی به اعتراض صاحب نسق و مالکین و صاحبان باغات و تأسیسات چنانچه خارج از محدوده قانونی شهرها باشد هیأت ماده واحده است، حال اگر زمین‌هایی در اجرای ماده ۵۶ در خارج از محدوده شهرها بوده و فعلاً در محدوده قانونی شهر قرار گرفته باشد هیأت مذکور صلاحیت رسیدگی دارد یا کمیسیون ماده ۱۰۰ قانون شهرداری؟ و اگر قاضی هیأت رأی صادر کند مرجع اعتراض کجا است؟

نظریه شماره ۹۳۴۰/۷ مورخ ۲۴/۱۲/۱۳۷۸

ملاک تعیین صلاحیت هیأت تعیین تکلیف اراضی اختلافی تاریخ وصول اعتراض به کمیسیون است نه تاریخ رسیدگی کمیسیون، بنابراین چنانچه اراضی مشمول در زمان اعتراض خارج از محدوده بوده و در زمان رسیدگی در داخل محدوده قانونی شهر قرار گیرد رسیدگی کماکان با هیأت است و برعکس اگر در زمان اعتراض اراضی جزء محدوده باشد دیگر هیأت در رسیدگی به آن نقش ندارد، در هر حال چنانچه قاضی هیأت رأی صادر نماید رأی قاضی قابل اعتراض در دادگاه عمومی است.

مجهول‌المالک از نظر مقررات ثبتی به ملکی گفته می‌شود که ظرف مهلت قانونی به وسیله اظهارنامه درخواست ثبت نشده و یا اظهارنامه آن اعاده نگردیده باشد

سؤال: اداره منابع طبیعی استان خوزستان در اجرای مقررات ماده ۲ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع کشور در مورد املاک از ادارات شهرستان مربوطه استعلام می‌نماید، بعضاً در پاسخ به استناد مواد ۱۱، ۱۲ و ۱۳۹ قانون ثبت قسمت‌هایی از پلاک‌ها را مجهول‌المالک اعلام می‌نمایند که ممکن است اظهارنامه ثبتی اعاده نشده باشد در این بین قضات دادگاه‌های انقلاب از لفظ مجهول‌‌المالک برداشت نادرستی کرده و بعضاً آن را مصادره می‌نمایند و حتی از منابع طبیعی که ملک مذکور را جنگل و مرتع می‌داند خلع ید می‌نمایند با توجه به مراتب فوق اعلام فرمایید که املاک مجهول‌ المالک چه نوع املاکی هستند؟

نظریه شماره ۳۸۲۱/۷ مورخ ۷/۶/۱۳۷۸

نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه
مجهول‌المالک از نظر قانون و مقررات ثبتی به ملکی گفته می‌شود که ظرف ممهلت مقرر (شصت روز از تاریخ انتشار آگهی ماده ۱۰ قانون ثبت که اصطلاحاً آگهی مقدماتی نامیده می‌شود) به وسیله اظهارنامه درخواست ثبت آن نشده و یا اظهارنامه مربوط در مهلت قانونی به ثبت اعاده نگردیده باشد ولو اینکه دارای مالک معلوم باشد.

مرجع رسیدگی به اعتراض بر نظریه کمیسیون سابق ماده ۵۶ قانون حفاظت از جنگل‌ها و مراتع، هیأت ماده واحده است.

سؤال: مرجع تجدیدنظر آرای کمیسیون ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌های کشور را با توجه به صراحت بند ۲ ماده ۱۱ قانون دیوان عدالت اداری مصوب ۱۸/۱۲/۱۳۶۰ و لحاظ ماده ۹ آیین‌نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب ۱۳۷۱ را مشخص فرمایید.

نظریه شماره ۲۱۴/۷ مورخ ۲/۲/۱۳۷۸

با توجه به تبصره ۲ ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ مرجع رسیدگی به اعتراض بر نظریه کمیسیون سابق ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۶ و اصلاحیه بعدی آن، هیأت موضوع ماده واحده فوق‌الذکر است.

 

قبل از قطعی شدن تشخیص منابع طبیعی تعقیب کیفری متجاوز توجیه قانونی ندارد ولی بعد از قطعی شدن تشخیص، متجاوز باید تعقیب شود.

سؤال: چنانچه تشخیص منابع طبیعی مبنی بر مرتع بودن زمین در جریان رسیدگی در کمیسیون ماده واحده بوده و منتهی به صدور رأی نشده باشد و در این شرایط افرادی زمین مذکور را به تصرف خود درآورند آیا تعقیب کیفری آنها وجهه قانونی دارد یا خیر؟ همچنین در صورت قطعی شدن تشخیص منابع طبیعی، متصرف مدعی مزروعی بودن زمین باشد آیا تعقیب مشارالیه وفق قانون خواهد بود؟

نظریه شماره ۷۶۹۸/۷ مورخ ۲۳/۱۲/۱۳۷۷

در صورت قطعی شدن تشخیص منابع طبیعی اعم از اینکه سند مالکیت به نام دولت صادر شده باشد یا نه، تجاوز به محدوده ملی شده، تجاوز به منابع طبیعی است و متجاوز قابل تعقیب کیفری است و ادعای مزروعی بودن زمین پس از تشخیص قطعی مرتع یا جنگل بودن آن مانع تعقیب کیفری متجاوز و مجوز ادامه تجاوز نخواهد بود اما اگر تشخیص منابع طبیعی قطعی نشده باشد و هنوز مرتع بودن یا جنگل بودن زمین محرز و قطعی نگردیده باشد نمی‌توان متصرف را تحت تعقیب کیفری قرار داد و این مورد از موارد اناطه و منوط به تعیین قطعی وضع زمین خواهد بود.

صدور سند مالکیت به نام دولت در صورت عدم اعتراض در مهلت قانونی به اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت.

سؤال: با توجه به رأی وحدت رویه ۳۵ مورخ ۲۹/۳/۱۳۵۳ و ماده ۲۲ قانون ثبت آیا صرف صدور برگ تشخیص برای اجرای قسمت اول ماده ۵۶ قانون حفاظت از جنگل‌ها و منابع طبیعی و یا حداکثر صدور رأی کمیسیون ماده ۵۶ بدون طی مراحل بعدی تا مرحله صدور سند مالکیت، مالکیت اداره منابع طبیعی را در پلاک مورد رأی ثابت می‌کند و می‌توان به استناد آن حکم بر خلع ید صادر نمود یا خیر؟

نظریه شماره ۲۸۷۱/۷ مورخ ۲۸/۹/۱۳۷۷

صرف صدور برگ تشخیص اجرای قسمت اول ماده ۵۶ قانون حفاظت از جنگل‌ها و منابع طبیعی و ماده ۲ قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور در مالکیت اداره منابع طبیعی سازمان جنگلبانی، تأثیری ندارد و در خاتمه مدت اعتراض با عدم حصول اعتراض سند مالکیت به نام دولت صادر می‌گردد. النهایه با وصول اعتراض و شروع به رسیدگی در کمیسیون مربوطه، صدور حکم یا اقدام به خلع ید تا تعیین تکلیف از طرف کمیسیون توجهیی ندارد، رأی وحدت رویه نیز در موارد مشابه لازم‌الاجراء است.

سؤال: اگر قاضی در هیأت تعیین تکلیف اراضی رأی داده باشد آیا می‌تواند در رسیدگی به اعتراض از رأی هیأت در دادگاه بدوی یا تجدیدنظر شرکت کند؟

نظریه شماره ۵۹۷۸/۷ مورخ ۲۴/۸/۱۳۷۷

دخالت قاضی در صدور رأی هیأت تعیین تکلیف اراضی اختلافی، موجب رد قاضی در رسیدگی به اعتراض از رأی مذکور در دادگاه عمومی و تجدیدنظر است.

اشخاص ذینفعی که در ماده واحده راجع به اصلاح ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ حصری نیستند.

سوال: آیا صرفا اشخاص مذکور در ماده واحده راجع به اصلاح ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ حق اعتراض به ماده عملیات تشخیص اراضی ملی از مستثنیات را دارند؟

نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه

ماده واحده راجع به اصلاح ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ در مقام حصر اشخاصی که حق اعتراض دارند نبوده بلکه در مقام بیان اشخاص ذی‌نفع است، بنابراین کلیه اشخاص ذی‌نفع اعم از آنهایی که در ماده احصا شده یا نشده‌اند ولی ذی‌نفع باشند، حق اعتراض به اجرای ماده ۵۶ را دارند. مضافاً به اینکه تبصره ۱ ذیل ماده ۲ قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی وی ذخایر جنگلی مصوب سال ۱۳۷۱ صرفاً به معترضر اشاره نموده است. بنابراین در مورد سؤال ورثه حق اعتراض دارند. ضمناً در ماهیت امر هم، کمیسیون هفت نفره موضوع ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی با لحاظ تبصره‌های ۱ و ۲ ماده ۲ قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی مصوب سال ۱۳۷۱، با توجه به دلایل و مشاهدات خود در مورد صحت و سقم تشخیص وزارت جهاد سازندگی و اعتراض معترض رسیدگی و اتخاذ تصمیم می‌نماید.

اعتراض به هیأت موضوع تبصره «۱» قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی فقط در مهلت قانونی قابل رسیدگی است و اعتراض به رأی هیأت نیز در صلاحیت دادگاه عمومی است.

سؤال: مهلت اعتراض به اعلام ملی شدن زمین، ‌شش ماه از تاریخ انتشار آگهی است. آیا افرادی که به دلیل مسافرت خارج و یا مریضی و امثال آن خارج از مهلت به اعلام مذکور اعتراض می‌نمایند نسبت به اعتراض آنها رسیدگی می‌شود یا خیر، و اگر هیأت کمیسیون ماده واحده رسیدگی و رأی صادر نماید آیا رأی کمیسیون قابل اعتراض هست یا خیر و در چه مرجعی قابل اعتراض است؟

نظریه شماره ۱۹۲۸/۷ مورخ ۲۴/۴/۱۳۷۶

اگر کسی پس از انتشار آگهی و یا اخطار کتبی ظرف مهلت قانونی اعتراض کتبی خود را به هیأت موضوع تبصره ۱ ماده ۲ قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی مصوب سال ۱۳۷۱ تقدیم نکرده باشد بعد از انقضای مهلت، هیأت مذکور دستور صدور سند مالکیت به نام دولت را به اداره ثبت می‌‌دهد ولی این امر مانع مراجعه معترض به هیأت نخواهد بود و رأی هیأت قابل اعتراض در دادگاه عمومی است.

سؤال: در بعضی موارد دیده شده است که اداره منابع طبیعی در آگهی‌های خود در اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها بند ۹ ماده ۱ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها که اراضی ماسه‌ای ساحلی دریا تا حدود سیصد متر از حریم دریا را خارج از شمول مقررات مرتع دانسته رعایت نکرده و تعریف اراضی ساحلی در بند ۹ ماده ۱ آیین‌نامه اجرایی را ناسخ ضمنی آن دانسته است. اینک با توجه به مقررات مذکور اعلام شود که اقدام مذکور از طرف اداره منابع طبیعی و اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها در اراضی ساحلی مورد بحث، بدون لحاظ تبصره بند ۹ ماده ۱ این قانون وجاهت قانونی دارد یا خیر؟

نظریه شماره ۱۷۶۸/۷ مورخ ۳۰/۶/۱۳۷۶

اراضی ساحلی واقع در مجاورت حریم دریای خزر با رعایت شرایطی که در تبصره آمده است و تخصیص مقرر در تبصره ۲ ذیل ماده ۳ قانون اراضی مستحدث و ساحلی از شمول مقررات مربوط به مرتع اعم از مشجر و غیرمشجر خارج گردیده و مشمول تعریف اراضی جنگلی نمی‌شود و از طرف دیگر آیین نامه اجرایی قانون اراضی واگذاری در مقام بیان تعریف کلی اراضی و وظایف هیأت‌های واگذاری این اراضی است و نمی‌تواند مقرراتی را که اختصاصاً برای محدوده خاص وضع گردیده نسخ کند. بنابراین اراضی مشمول تبصره ذیل بند ۹ ماده ۱ از شمول مقررات ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و ماده ۲ قانون حفاظت و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی خارج است. مرجع تصمیم‌گیری در مورد اراضی ساحلی با تعریف مقرر در بند ۹ ذیل ماده ۱ در صورت شمول مقررات دیگر آیین‌نامه از حیث مکان واگذاری هیأت‌های واگذاری زمین خواهد بود.

سؤال: چنانچه در سطح یک پلاک، سازمان جنگلبانی اقدام به اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت از جنگل‌ها و مراتع کرده و نظر بر مرتع بودن پلاک داده باشد و مالک یا مالکین بر نظریه سازمان جنگلبانی اعتراض نکرده باشند و در این فاصله ملک در دادگاه انقلاب مصادره و به نفع بنیاد مستضعفان و جانبازان رأی صادر شده باشد آیا بنیاد می‌تواند نسبت به تشخیص جنگلبانی اعتراض نماید؟

نظریه شماره ۴۵۳۹/۷ مورخ ۲۵/۳/۱۳۷۷

چنانچه به موجب رأی قطعی دادگاه انقلاب حکم بر مصادره کل پلاک ثبتی مورد بحث به نفع بنیاد مستضعفان و جانبازان صادر شده باشد بنیاد مذکور قائم مقام مالکین بوده و می‌تواند حسب تعیین تکلیف اراضی اختلافی اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع نسبت به کل پلاک اعتراض نماید و در صورتی که حکم مصادره فقط نسبت به مستثنیات مالکین از پلاک مزبور باشد بنیاد فقط حق اعتراض نسبت به آن قسمت را دارد.

کمیسیون‌های ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع کشور و کمیسیون‌های مشابه ملزم به رعایت آیین دادرسی مدنی نیستند.

سؤال: آیا کمیسیون‌هایی که به موجب قوانین جهت رسیدگی به اعتراضات مختلفه اشخاص من جمله کمیسیون ماده واحده مقرر در قانون هیأت تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع کشور که در ادارات دولتی تشکیل و یک نفر قاضی دادگستری در آن عضویت دارد جزئاً یا کلاً ملزم به تبعیت از قانون آیین دادرسی مدنی هستند یا خیر؟

نظریه شماره ۱۹۵۵/۷ مورخ ۱۵/۴/۱۳۷۷

اعمال مقررات آیین دادرسی مدنی در محاکم دادگستری لازم است و چون ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع کشور و کمیسیون‌های مشابه، دادگاه و محکمه نیستند لذا اعضای کمیسیون‌ها از جمله قاضی شرکت‌کننده در آنها ملزم به تبعیت از قانون آیین دادرسی مدنی نمی‌باشند زیرا همان‌گونه که ذکر شد قوانین آیین دادرسی مدنی اختصاص به تشریفات دادرسی در محاکم حقوقی که منتهی به صدور حکم می‌گردد دارد کمیسیون‌های موضوع استعلام دارای تشریفات رسیدگی مخصوص به خود بوده و قوانین آیین دادرسی مدنی در مورد آنها رعایت نمی‌گردد.

تصرفات اشخاص در مراتع و جنگل‌ها به منظور احیای اراضی (منابع طبیعی) تا تاریخ ۶/۱۲/۱۳۶۵ از نظر قانونی معتبر است.

سؤال: در رسیدگی به اعتراضات مالکین مربوط به قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب ۲۲/۶/۱۳۶۷ مجلس شورای اسلامی ملاک زمان احیای اراضی توسط مالکین زمان تصویب قانون ملی شدن جنگل‌ها (۲۷/۱۰/۱۳۴۱) می‌باشد یا اعلام دولت جمهوری اسلامی ایران (۱۶/۱۲/۱۳۶۵)؟

نظریه شماره ۴۳۳۸/۷ مورخ ۳۰/۷/۱۳۷۷

نظر به اینکه طبق نظریه شماره ۲۶۵۰ مورخ ۴/۸/۱۳۶۷ شورای نگهبان، شمول ماده ۵۵ اصلاحی قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع به تصرفات اشخاص در رژیم گذشته که اقدام به احیای مذکور نموده‌اند خلاف شرع دانسته است و متذکر شده که پس از تهیه و ابلاغ آیین‌نامه قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب ۲۲/۶/۱۳۶۷ مجلس شورای اسلامی، این ماده واحده ملاک عمل خواهد بود و در این ماده واحده هم تاریخ خلع ید اشخاص از اراضی متصرفی به بعد از ۱۶/۱۲/۱۳۶۵ موکول گردیده است و در سایر نظرات شورای نگهبان اعلام شده که هر نوع احیایی که تا تاریخ اسفند ماه ۱۳۶۵ انجام شده شرعاً موجب مالکیت است. بنابراین تاریخ لازم‌الرعایه بودن احیای اراضی (منابع طبیعی) قانوناً ۱۶/۱۲/۱۳۶۵ است و از این تاریخ تصرفات بعدی اشخاص در اراضی منابع طبیعی، ممنوع و موجب حرمت و تعقیب قانونی است. تکرار بند ۲ آیین‌نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی در تعریف از مالکین در سال ۱۳۷۳ که قبلاً به موجب رأی دیوان عدالت اداری باطل اعلام شده موجب سلب مالکیت اشخاص نشده و حقوق قانونی آنها محفوظ خواهد بود. نتیجه آنکه تاریخ احیای اراضی ۱۶/۱۲/۱۳۶۵ است نه تاریخ ۲۷/۱/۱۳۴۱ (زمان تصویب قانونی ملی شدن جنگل‌ها)

رأی کمیسیون ماده واحده برای ادارات ثبت اسناد و املاک در مورد اصلاح سند مالکیت الزامی است.

سؤال: با توجه به اینکه مهلت تجدیدنظرخواهی از رأی قاضی هیأت تعیین تکلیف اراضی اختلاقی موضوع کمیسیون ماده واحده در مورد اعتراضات رسیده به اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع موضوع تبصره ۲ ماده ۲ قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور مصوب ۵/۷/۱۳۷۱ در قانون تصریح نگردیده است. اولاً: آیا مهلت مشخصی جهت تجدیدنظرخواهی از رأی کمیسیون وجود دارد یا خیر و ثانیاً: رأی صادره از کمیسیون در موردر اصلاح سند مالکیت قطعی و برای ثبت الزامی است یا خیر؟

نظریه شماره ۵۷۸۸/۷ مورخ ۷/۸/۱۳۷۷

اولاً: مهلت اعتراض به رأی کمیسیون ماده واحده در قانون پیش‌بینی نشده و لذا مهلت ندارد. ثانیاً: با توجه به تبصره ۱ ذیل ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت از جنگل‌ها و مراتع، ادارات ثبت اسناد و املاک مکلفند بر مبنای رأی نهایی اسناد مربوطه را اصلاح نمایند، بنابراین رأی کمیسیون که به هر حال قطعی و لازم‌الاجراء است از جهت اعمال مفاد آن برای ادارات یاد شده جای تردید نمی‌گذارد.

همه افراد ذینفع حق اعتراض به عملیات تشخیص و برگه تشخیص را دارند.

سؤال: چنانچه غیرمالکی در زمینی که منابعی ملی آن را جزء مرتع و جنگل اعلام نموده است اقدام به حفر چاه نموده و بعد از فوت این شخص ورثه او مجدداً اقدام به حفر چاه و کشت زمین مذکور نموده‌اند، بر اثر شکایت سازمان جنگل‌ها و مراتع افراد مذکور تحت تعقیب قرار گرفته ولی منع قرار تعقیب در مورد آنان صادر شده و حکم برائت گرفته‌اند با انتشار آگهی اعلام ملی شدن زمین در سال ۱۳۷۱، ورثه شخص مورد بحث اعتراض به آگهی نمود‌ه‌اند آیا ورثه مذکور حق اعتراض دارند یا خیر و اگر حق اعتراض دارند، کمیسیون ماده واحده چه تصمیمی می‌تواند بگیرد؟

نظریه شماره ۷۳۴۷/۷ مورخ ۳۰/۱۱/۱۳۷۴

«کلیه اشخاص ذی‌نفع حق اعتراض نسبت به اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل‌ها و مراتع را دارند و کمیسیون ماده واحده به اعتراض رسیدگی می‌کند.»

جرم بودن قطع درختان اعم از مثمر و غیرمثمر بدون اجازه شهرداری

سؤال: آیا باغات درختان میوه مانند باغ انگور و انار و انجیر و غیره… با توجه به اینکه غالباً نگهداری آنها برای صاحبان آن مقرون به صرفه نیست مشمول مقررات لایحه قانونی حفظ و گسترش فضای سبز می‌شود یا خیر؟

نظریه شماره ۳۵۱/۷ مورخ ۲۱/۱/۱۳۷۲

با توجه به ماده ۱ لایحه قانونی حفظ و گسترش فضای سبز در شهرها مصوب ۳/۳/۱۳۵۹ شورای انقلاب، قطع هر نوع درختی اعم از مثمر یا غیرمثمر باغات و سایر اماکن احصا شده در قانون مرقوم در محدوده قانونی و حریم شهرها، بدون اجازه شهرداری ممنوع و مرتکب قابل تعقیب کیفری است و هر محلی که عرفاً به صورت باغ شناخته شود مشمول مقررات قانون فوق‌الذکر خواهد بود.

سوال: آیا صرف کشیدن فنس یا دیوار اطراف زمین زراعی یا باغی بدون ساخت تأسیسات و بدون احداث بنا در محوطه ای که دور آن دیوار گرفته شده است ، تغییر کاربری غیر مجاز محسوب می شود یا خیر ؟

نظریه مشورتی شماره ۸۷۷/۷ اداره کل حقوقی قوه قضائیه مورخ ۹/۸/۱۴۰۰

پاسخ : چنانچه حصار کشی و دیوار کشی صرفاً به منظور حفظ و حراست اراضی زراعی و باغها باشد ، جرم تلقی نمی شود و این امر به معنی تغییر کاربری نیست ؛ اما اگر مرتکب به هدفی غیر از حفظ و یک پارچگی اراضی و به منظور احداث بناء و تغییر کاربری و یا تفکیک و قطعه قطعه کردن زمینهای مشجر و مزروعی ، اقدام به دیوار کشی کرده باشد ، اقدامات وی طبق تشخیص مرجع رسیدگی کننده ، جرم تلقی شده و برابر مقررات مجازات خواهد شد . در هر حال ، تشخیص موضوع و تطبیق آن با قانون ، بر عهده مرجع قضایی رسیدگی کننده است.

با عنایت به ماده ۳ آیین نامه نحوه استفاده از زمین و منابع ملی در مناطق آزادی تجاری صنعتی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۳/۱۲/۱۳۷۲ و ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع مصوب ۲۲/۶/۱۳۶۷ با اصلاحات بعدی که تشخیص مالکانه اشخاص در اراضی اختلافی باید در کمیسیونی که دارای عضو قضایی است صورت گیرد، خواهشمند است اعلام نظر فرمایید:

آیا سازمان منطقه آزاد اختیار تشکیل کمیسیون تحت عنوان کمیسیون ماده ۳ جهت تعیین تکلیف اراضی اختلافی بدون وجود عضو قضایی را دارد؟ در صورت تشکیل آن بدون وجود عضو قضایی آیا مصوبات این کمیسیون وجاهت قانونی دارد؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد ۳ و ۵ آیین نامه نحوه استفاده از زمین و منابع ملی در مناطق آزاد تجاری، صنعتی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۷۲/۱۲/۲۳ با اصلاحات بعدی آن، ناظر به نحوه اعمال و اجرای مقررات مذکور در این آیین نامه است و نافی صلاحیت مراجع قانونی و از جمله مراجع قضایی نیست و در مورد هیات هایی که طبق قانون مستلزم حضور قاضی می باشد، حضور قاضی الزامی بوده و تشکیل هیأت ها بدون حضور قاضی فاقد اعتبار و ارزش قانونی خواهد بود.

خواهشمند است ارشاد فرمایید با توجه به اینکه بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان چهارمحال و بختیاری در راستای اجرای ماده ۴ قانون ساماندهی حمایت از تولید و عرضه مسکن و ماده ۳۲ آیین نامه اجرایی قانون نحوه احیاء و واگذاری اراضی در حکومت جمهوری اسلامی اراضی ملی داخل در محدوده قانون طرح هادی را از طریق اداره کل منابع طبیعی تملک می نماید بعضا افرادی بدون اخذ واگذاری اقدام به ثبت سند رسمی بر روی اراضی ملی نموده اند لذا با توجه به ارجحیت تشخیص منابع ملی بر کلیه مالکیت های اشخاص و با توجه به اصل ۴۵ قانون اساسی و به لحاظ عمومیت و اطلاق مواد ۱و ۲ قانون ملی شدن جنگل ها و مراتع و ماده ۳۹ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع و ذخایر جنگلی با عنایت به اینکه اولا تشخیص ملی بودن هر ملک کاشفیت از ماهیت ملی آن اراضی از تاریخ تصویب قانون ملی شدن جنگل ها از تاریخ  تصویب قانون ملی شدن جنگل ها در تاریخ  ۲۷/۱۰/۱۳۴۱ داشته و ثانیا سند رسمی صادره به نام اشخاص وفق مواد ۲۲ و ۴۸ قانون ثبت اسناد و املاک روند قانونی ثبت را طی ننموده است و هرگونه اقدام حقوقی و فیزیکی در این خصوص خود به خود باطل محسوب می شود یا اینکه در ابطال اسناد می بایست رسیدگی قضایی صورت گرفته و رای صادر گردد.

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مورد استعلام از دو حال خارج نیست یا زمینی که مورد نظر استعلام کننده محترم می باشد سند مالکیت آن قبل از قانون ملی شدن جنگل های کشور صادر شده و تا تاریخ ۲۷/۱۰/۱۳۴۱ احیا نشده است. مشمول مقررات مواد ۱ و ۲ این قانون بوده و بدون نیاز به مراجعه به مراجع قضایی به صرف نظریه هیات ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع و انتشار آگهی مربوطه باطل بوده و ادارات ثبت اسناد و املاک مکلف به ابطال این گونه اسناد هستند. اما اگر سند مالکیت بعد از اجرای این قانون و بدون مجوز قانونی صادر شده باشد برای ابطال آن ادارات منابع طبیعی باید به مقامات صلاحیت دار قضایی مراجعه کنند.

سوال:

 ۱. تعداد زیادی از معترضین به اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۶ دارای  نسق زراعتی و سند مالکیت نبوده ذینفع بودن خود را بر مبنای تصرف ممتد و یا توارث که با استشهادیه محلی که به تأئید تعدادی از اهالی محل و شورای اسلامی محل رسیده و بلامعارض نیز می باشند اعلام می دارند با توجه به اینکه این هیئت در اجرای مصوبه موصوف تنها به وضعیت زمین از نظر زراعی و یا منابع ملی بودن اظهارنظر می نماید و در مورد مالکیت اظهارنظری نمی کند آیا به اعتراض معترضی که با استفاده از اماره مندرج در ماده ۳۵ قانون مدنی به صرف تصرف ممتد و توارث خود را ذینفع اعلام و اعتراض می نماید این هیئت مجاز به رسیدگی می باشد یا خیر؟

  1. در اراضی مختلفی بعضاً در یک روستا آگهی ماده ۵۶ انتشار یافته و یا مشمول تبصره ۱ ماده ۵۶ می باشند ولی کمیسیون مقرر در ماده مرقوم تشکیل نشده با در نظر گرفتن نظر فقهای محترم شورای نگهبان به تاریخ ۴/۸/۱۳۶۷ و اینکه با تصویب قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ مصوب ۲۹/۶/۶۷ کمیسیون مرقوم در ماده ۵۶ ملغی تلقی می گردد آیا کمیسیون مندرج در قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل ها و مراتع مصوب ۲۹/۶/۶۷ صلاحیت رسیدگی به اینگونه اعتراضات را دارد یا خیر؟ تکلیف اینگونه اراضی که کمیسیون مندرج در ماده ۵۶ در مورد آنان تشکیل نشده و یا مشمول تبصره ۱ ماده ۵۶ گردیده اند چیست؟
  2. در مواردی که روستا فاقد شورای اسلامی یا عشایر است آیا می شود از اعضای شورای اسلامی و یا روستاهای مجاور استفاده کرد یا خیر؟
  3. در مورد اراضی که در اطراف روستاها قرار گرفته و روستا تا کنون تعیین حریم نگردیده آیا کمیسیون در مورد شخصی و یا ملی بودن اظهارنظر بنماید یا خیر؟

نظریه مشورتی شماره ۵۸۲۴/۱۵۷/۷ مورخه ۱۵/۰۷/۱۳۷۱

  1. همانطوری که در صدر ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ عنوان شده است صلاحیت هیئت هفت نفره مذکور در این ماده فقط رسیدگی به اعتراض معترض اعم از شخص حقیقی یا حقوقی در مورد اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع کشور مصوب ۱۳۴۶ اصلاحیه های بعدی آن می باشد و به ترتیبی که در مفاد و مندرجات ماده و تبصره های آن آمده است نسبت به ملی بودن یا نبودن محل مورد بحث اعلام نظر خواهد کرد و به اعتراض اشخاص در این حد اتخاذ تصمیم می نماید و چنانچه اشخاص نسبت به مالکیت یا تصرفات خود علیه یکدیگر در اراضی ادعایی داشته باشند باید به مرجع صلاحیت دار قضایی مراجعه نمایند و هیئت هفت نفره در این زمینه هیچگونه صلاحیتی ندارند.
  2. کمیسیون ۳ نفره مذکور در ماده ۵۶ اصلاحی مورخ ۲۶/۱/۱۳۴۸ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع به موجب ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل ها و مراتع مصوب ۲۲/۶/۶۷ به هیئت هفت نفره تبدیل شده است و طبق تبصره ۵ ماده واحده فوق الذکر، کلیه قوانین و مقررات و آئین نامه های مغایر از تاریخ تصویب ماده واحده مزبور لغو شده است و هیئت هفت نفره مندرج در قانون باید به اعتراضات رسیدگی و اعلام نظر نماید.
  3. در مورد استفاده کردن از اعضای شورای اسلامی یا عشایر محل در روستاهایی که فاقد شورای اسلامی یا عشایر است با توجه به بند شش ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی مصوب ۱۳۶۷ … ظاهراً نباید استفاده شود، زیرا منظور قانونگذار این بوده است که اعضای مورد نظر در بند ۶ از افرادی باشند که به اوضاع و احوال محل وقوع ملک آشنایی کامل داشته و بتوانند نظرات صحیح و قانونی اعلام نمایند و بهتر آن است که در محل هایی که شورای اسلامی تشکیل نشده است نسبت به تشکیل آن مطابق قانون اقدام گردد تا رفع مشکل به عمل آید.
  4. نسبت به اراضی که اطراف روستا قرار گرفته و جزو آن روستا باشد و تاکنون تحدید حدود نشده باشد بررسی موضوع از طرف کمیسیون ماده واحده بلااشکال خواهد بود و عنوان این مطلب در استعلام که تعیین حریم نشده است مبهم به نظر می رسد زیرا مسئله حریم در اینگونه موارد نباید مطرح گردد.

سوال

۱- منظور از ذينفع در تبصره ياد شده چه كسي است ؟ آيا براي ذينفع شناخته شدن شخصي كه مدعي مالكيت است حتما بايد داراي سابقه سند رسمي نسق زارعانه يا مالكانه باشد يا با توجه به راي شماره۷۲/۵۶ مورخ ۲۳/۱۲/۱۳۷۳ هيات عمومي ديوان عدالت اداري كه بر اساس نظريه فقهاي شوراي نگهبان صادر شده و اشخاص ذينفع كه حق اعتراض به برگ تشخيص منابع ملي دارند را منحصر به دارندگان سند رسمي ندانسته و نيز ذيل ماده يكم قانون ملي شدن جنگلهاي كشور مصوب سال ۱۳۴۱ كه اسناد رسمي صادره در اين موارد را فاقد اعتبار دانسته ذينفع نيازي نيست كه حتما سند رسمي داشته باشد؟

۲- با توجه به اين تبصره ونيز بخشنامه رياست قوه قضائيه آيا رسيدگي به اعتراض اشخاص نسبت به آراء صادر شده در هيات تعيين تكليف اراضي اختلافي موضوع ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداري از جنگلها و مراتع نيز در صلاحيت شعبه ويژه مركز استان مي باشد يا به روال سابق رسيدگي به اعتراض نسبت به اين آراء با دادگاه عمومي حقوقي شهرستان محل استقرار هيات صادر كننده راي است؟

 نظریه شماره ۱۶۳۶/۷ مورخ ۹/۸/۱۳۹۱

پاسخ

۱- منظور از «ذينفع» در تبصره ۱ ماده ۹ قانون افزايش بهره وري بخش كشاورزي و منابع طبيعي مصوب ۱۳۸۹،هر كسي است كه با ادعاي مالكيت و بعنوان مدعي حق به تشخيص منابع طبيعي و مستثنيات ماده ۲ قانون ملي شدن جنگلي اعتراض و دادخواهي مي كند و بايد ثابت كند كه اولاً ملك مورد تصرف وي جنگل و مرتع نيست و ثانياً دليل مالكيت خود را به ملك مورد تصرف ارائه دهد كه بيع نامه عادي نيز مي تواند باشد و توجهاً به تبصره ۴ ماده واحده قانون تعيين تكليف اراضي اختلافي موضوع اجراء ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع مصوب ۱۳۶۷ ثابت نمايد كه تا تاريخ ۲۶/۱۲/۱۳۵۶ متصرف ملك مورد بحث بوده و از آن بهره برداري نموده است بنابراين در فرض سئوال احراز مالكيت معترض بعهده دادگاه صالح رسيدگي كننده به اعتراض است.

۲- طبق تبصره ۱ ماده ۹ قانون افزايش بهره وري بخش كشاورزي و منابع طبيعي، اشخاص ذينفع كه قبلاً اعتراض آنان در مراجع ذيصلاح اداري و قضايي رسيدگي نشده باشد مشمول مقررات اين قانون در صورت اعتراض خواهند بود، بنابراين چنانچه معترض قبل از اجراي قانون مذكور اعتراض نموده و اعتراض وي در هيأت موضوع ماده واحده قانون تعيين تكليف اراضي اختلافي موضوع اجراء ماده ۵۶ قانون جنگلها و مراتع يا دادگاهها مورد رسيدگي قرار گرفته باشد از شمول مقررات ماده ۹ قانون افزايش بهره وري بخش كشاورزي و منابع طبيعي خارج بوده و رأي صادره توسط قاضي هيأت، قابل اعتراض در دادگاه عمومي حقوقي محل وقوع ملك است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *