تجدید نظرخواهی در قانون آیین دادرسی مدنی

تجدید نظر خواهی در قانون آیین دادرسی مدنی

تجدید نظر خواهی یکی از طرق عادی اعتراض به آراء محاکم می باشد. به عبارت دیگر رایی که در مرحله بدوی صادر میگردد مورد بازنگری مجدد قرار میگیرد و چنانچه دادگاه تجدیدنظر رای صادره از مرحله بدوی را صحیح بداند، آن را تایید مینماید، در غیر این صورت رای صادره را نقض و مجدد مورد بررسی قرار میدهد. البته چنانچه آرای صادره از مرحله بدوی حکم باشد یا قرار، در نوع برخورد دادگاه تجدید نظر تفاوت ایجاد می نماید. در ادامه، این موضوع تشریح می گردد.

هدف از تجدید نظرخواهی از آراء محاکم چیست؟

افراد جهت احقاق حق خود، چنانچه با مسئله ای مواجه شوند که نتوانند آن را حل و فصل نمایند جهت حل آن به محکمه رجوع می نمایند. اولین مرحله رسیدگی دادگاه را اصطلاحاً مرحله بدوی می نامند که منظور همان مرحله ابتدایی است که برای اولین بار به امر مزبور رسیدگی می نماید. اصل کلی بر این است که در این مرحله، بعد از اینکه رسیدگی انجام شد رای قطعی صادر میگردد، اما در مواردی قانونگذار چنین مقرر کرده است که  بعضی از آراء صادره را دوباره بتوان مورد بازنگری قرار داد. به چنین بازنگری در قانون تجدید نظر خواهی گفته می شود. که چنانچه به معنای تحت اللفظی آن هم توجه شود، به معنای این است که مجدداً نسبت به یک رای اظهار نظر صورت گیرد.

در حقیقت تجدیدنظر خواهی شانس دوباره ای است که به محکوم علیه داده می شود تا بتواند بار دیگر، دعوایی که در آن محکوم شده است را مورد بازنگری قرار دهد و از این طریق بتواند رای محکمه را به نفع خود برگرداند .

گاهی بسیاری از افراد از بیم اینکه مبادا در رای صادره از تجدید نظر ضرری متوجه آنها گردد، از این امر خودداری می نمایند. در صورتیکه به هیچ وجه چنین نیست و دلیل اصلی تجدید نظر خواهی این است که چنانچه حقی  از محکوم علیه ضایع گردیده باشد با بررسی مجدد، به وی اعاده گردد، نه اینکه امر سنگین تری نسبت به مرحله ابتدایی بر محکوم علیه بار شود. فلذا تجدیدنظرخواهی روشی جهت اصلاح رای بدوی می باشد.

موارد تجدیدنظرخواهی مدنی

قانون گذار حق تجدیدنظرخواهی را به برخی از آرا اعطا نموده است و  این آرا شامل برخی از احکام و برخی از قرارهای دادگاه می باشد که قانون گذار این موارد را در قانون احصا نموده است، و مواد ۳۳۱ و ۳۳۲ قانون آیین دادرسی مدنی را به عنوان ماده قانونی تجدیدنظرخواهی حقوقی، به این امر اختصاص داده است. احکام قابل تجدید نظر عبارتند از:

  • کلیه آراییکه در دعاوی غیر مالی صادر می شود قابل تجدیدنظر می باشد.

قابل توجه است که در صورتیکه دعوا غیرمالی باشد و خواهان سهواً  آن را تقویم نموده باشد اگرچه تقویم او بیش از سه میلیون ریال نباشد حکم صادره قابل تجدیدنظرخواهی خواهد بود؛ چرا که تقویم امر غیر مالی ماهیت آن را تغییر نمی دهد.

  • چنانچه دعوای مالی مطرح شود و محکوم علیه قصد تجدید نظر خواهی از آن را داشته باشد بایستی ارزش آنچه که محکوم علیه در دادخواست مطالبه کرده است و یا بهای آن، بیشتر از سه میلیون ریال باشد. چنانچه خواسته محکوم علیه و یا بهای آن، سه میلیون ریال باشد قابل تجدید نظر نمی باشد.
  • گاهی حکمی در محکمه صادر می شود و محکوم علیه قصد دارد نسبت به متفرعات آن دعوا تجدید نظرخواهی انجام دهد، در این صورت چنانچه حکم راجع بهاصل دعوا قابل تجدید نظر باشد، تجدید نظر نسبت به متفرعات چنین دعوایی نیز امکان پذیر است. منظور از متفرعات دعوی، دعاوی ناشی از دعوای اصلی است. مثل مطالبه خسارت یا مطالبه اجور معوقه در دعوی خلع ید و تخلیه.

در کنار احکام قابل تجدید نظر، برخی از قرارها نیز که از دادگاه بدوی صادر می شود قابل تجدید نظر خواهی می باشند، البته بایستی جزء قرارهای قاطعی باشند که از دادگاه صادر میشوند. (منظور از قرار قاطع، قراری است که به موضوع دعوا خاتمه می دهد و دادرس دادگاه با صدور این نوع قرار از رسیدگی فارغ  میگردد و پرونده را از دادگاه خارج مینماید).

قانون گذار در ماده ۳۳۲ قانون آیین دادرسی مدنی، قرارهای قاطع قابل تجدیدنظر را بیان نموده است که عبارتند از:

  1. قرار  ابطال دادخواست یا رد دادخواست که توسط دادگاه صادر شود. ( نه توسط مدیر دفتر دادگاه)
  2. قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا
  3. قرار سقوط دعوا
  4. قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا

قابل توجه است که از نظر قانون قرارهای فوق در صورتی قابل تجدیدنظر هستند که حکم راجع به اصل دعوی نیز قابل درخواست تجدیدنظر باشد.

قرارهای غیرقابل تجدید نظر

قرارهای غیرقابل تجدید نظر

قرارهای غیرقابل تجدیدنظر

  • قرار عدم صلاحیت دادگاه

قرارهای عدم صلاحیت از جمله قرارهای قطعی هستند و قانونگذار در هیچ وضعیتی این قرارها را قابل تجدیدنظر خواهی ندانسته است و فقط مواقعی که اختلاف در صلاحیت دادگاه ها پیش آید آن ها را قابل طرح در مرجع حل اختلاف دانسته است.

  • قرار مستند به اقرار

با توجه به اینکه قرارهای دادگاه نیز در امکان یا عدم امکان تجدیدنظرخواهی از همان ملاکهای مربوط به احکام تبعیت می کنند؛ بنابراین اگر قرار دادگاه مستند به اقرار باشد، این قرار غیرقابل تجدیدنظر است؛ مگر اینکه ادعای عدم صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده قرار مطرح باشد.

مانند اینکه خوانده در جلسه اول دادرسی ایراد عدم توجه دعوی کند و خواهان هم در همان جلسه اقرار نماید که ملک مورد ادعا در تصرف خوانده نمی باشد. در این صورت قرار رد دعوی صادر می شود که متکی به اقرار خواهان بوده و  غیر قابل تجدیدنظر می باشد.

  • قرارهای رد دادخواست در امور حسبی

با توجه به عدم تصریح قانون آیین دادرسی مدنی به قابلیت تجدیدنظر قرارهای رد دادخواست در امور حسبی،  باید گفت صرفاً قرارهای رد داخواست مربوط به امور ترافعی و دعاوی قابل تجدیدنظر هستند. به عنوان مثال قرار رد داخواست مربوط به تقسیم ترکه، مهر و موم ترکه که در امور حسبی صادر می شوند  قابل تجدیدنظر نیستند. مگر اینکه در خود قانون امور حسبی قابل تجدیدنظر دانسته شوند. مانند ماده ۳۶۶ قانون امور حسبی که رای دادگاه دایر به رد درخواست تصدیق انحصار وراثت را قابل پژوهش یعنی قابل تجدیدنظر دانسته است.

کدام دسته از آرا، حتی اگر در دعاوی قابل تجدیدنظر هم صادر شوند اما قابلیت تجدیدنظر خواهی ندارند؟

برخی از آرا هستند که حتی اگر در دعاوی قابل تجدیدنظر هم صادر شوند باز هم قابل تجدیدنظرخواهی نیستند، این موارد استثنائاتی هستند که در آراء قابل تجدید نظر وجود دارند و عبارتند از:

  • اقرار نسبت به خواسته دعوا:  گاهی در دادگاه نسبت به خواسته دعوا، (آنچه که خواهان دعوا، خواستار آن است ) اقرار صورت می گیرد، چنانچه چنین اقراری خاتمه دهنده دعوا باشد، نسبت به چنین دعاوی تجدید نظر خواهی اعمال   نمی شود.
  • طرفین نظر کارشناس یا کارشناسان را خاتمه دهنده دعوا اعلام نمایند: گاهی آرایی از محکمه صادر می شود که مستند این آراء نظریه یک یا چند کارشناس رسمی می باشد، چنانچه طرفین دعوا به طور کلی، رای این کارشناسان را خاتمه دهنده دعوا بدانند، چنین آراییدیگر قابلیت تجدیدنظرخواهی ندارند.
  • اسقاط حق تجدید نظر خواهی به صورت کتبی توسط طرفین: گاهی طرفین دعوا حق تجدید نظرخواهی خود را در دعوا کتباً ساقط می نمایند، در چنین مواقعی، حتی اگر رای  صادره، قابل تجدید نظر هم باشد به دلیل ساقط کردن این حق توسط طرفین، قابلیت تجدید نظر خود را از دست میدهد.

البته لازم به ذکر است که اگرچه آراء فوق قابل تجدید نظر نمیباشند اما چنانچه دادگاه، صالح به رسیدگی نباشد یا قاضی دادگاه صلاحیت رسیدگی را نداشته باشد. این آرا نیز قابل تجدید نظر محسوب میگردند.

سوال: چگونه ممکن است دادگاه یا قاضی دادگاه صلاحیت رسیدگی به دعوا را نداشته باشند؟

پاسخ: برخی از دعاوی هستند که در صلاحیت ذاتی برخی از دادگاه ها می باشند، و دادگاه های دیگر به هیچ عنوان نمی توانند به این دعاوی رسیدگی نمایند که در این صورت چنانچه در چنین دادگاه هایی که صلاحیت ذاتی ندارند دعوایی مطرح شود دادگاه مزبور، دعوای مطروحه را به علت عدم صلاحیت ذاتی رد می نماید.

گاهی نیز دادگاه رسیدگی کننده به دعوا صالح می باشد اما دادرس دادگاه بنا به دلایلی که در قانون احصا شده است، همچون وجود قرابت نسبی یا سببی با یکی از طرفین دعوا و… ممکن است در رسیدگی وی، به دعوای مطروحه، شبهه ایجاد شود، از این رو قانونگذار چنین مقرر نموده است که چنین دادرسی که جهات رد دادرس را دارا می ‌باشد از رسیدگی امتناع نماید.

استثنا: آراء دادگاهها در موارد فوق قابل تجدید نظر میباشد. خواه در خصوص امر مالی یا غیر مالی صادر شده باشند.

ابلاغیه تجدید نظر خواهی و مهلت تجدیدنظر

محکوم علیه تا چه مهلتی میتواند نسبت به حکم صادره از مرحله بدوی درخواست تجدیدنظر نماید؟

اگرچه قانون گذار، این حق را به محکوم علیه اعطا نموده است که بتواند از دعوای مطروحه در مرحله بدوی، تجدید نظر خواهی به عمل بیاورد اما برای اعمال این حق مهلت در نظر گرفته است و چنانچه محکوم علیه در مهلت تعیین شده توسط قانون از حق تجدیدنظرخواهی خود استفاده ننماید، عدم استفاده  وی از حق مزبور به منزله انصراف وی از تجدید نظر خواهی می باشد.

قانونگذار در ماده ۳۳۶ قانون آیین دادرسی مدنی مهلت تجدیدنظر را برای اصحاب دعوا مشخص نموده است، مهلت مزبور برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاصی که مقیم خارج از کشور می باشند دو ماه از تاریخ ابلاغ رای یا پایان یافتن مدت رسیدگی غیابی است.

چنانچه محکوم علیه مقیم خارج از کشور باشد حتی اگر او به دفتر دادگاه مراجعه کرده باشد و حکم حضوراً به وی ابلاغ شده باشد نیز مهلت قانونی وی برای تجدیدنظر خواهی دو ماه است. زیرا آنچه ملاک محاسبه مهلت است محل اقامت است نه نحوه ابلاغ.

هم چنین در صورتی که محکوم علیه مقیم ایران باشد؛ ولی وکیل او که حق تجدیدنظرخواهی دارد مقیم خارج از کشور باشد مهلت دو ماهه باید برای وکیل محاسبه شود و چنانچه اصیل بخواهد تجدیدنظر خواهی نماید مهلت او همان بیست روز خواهد بود؛ زیرا او مقیم ایران است.

ابلاغیه تجدید نظر خواهی و مهلت تجدیدنظر

ابلاغیه تجدید نظر خواهی

آیا مهلتی که قانون جهت  تجدید نظر خواهی اعطا کرده است، قابل تغییر است؟

مهلت مزبور قابل تمدید نمی باشد اما گاهی وقایعی رخ می دهد که این وقایع  باعث می شود مهلت جدیدی جهت تجدیدنظرخواهی اعطا شود که البته بایستی وقایع مزبور قبل از انقضای مهلت تجدید نظر رخ دهد، این وقایع را در چند حالت میتوان مورد بررسی قرار داد:

  • چنانچهافرادی که حق تجدید  نظر خواهی دارند، پیش از اینکه مهلت تجدید نظر به اتمام برسد، ورشکسته شوند، مهلت جدید تجدید نظر از تاریخ ابلاغ حکم یا قرار به مدیر تصفیه آغاز می شود.
  • گاهی به فردی حق تجدیدنظرخواهی تعلق می گیرد اما پیش از اینکه از حق مزبور استفاده نمایدتجدیدنظرخواه فوت  می نماید در این صورت حق تجدید نظر خواهی وی زائل نمی گردد بلکه مهلت تجدیدنظرخواهی جدید از تاریخ ابلاغ به وراث در نظر گرفته می شود.

ذکر این نکته لازم است که، تجدیدنظرخواه نباید در مدت مزبور تقاضای تجدیدنظر را مطرح نموده باشد چرا که چنانچه تقاضا را مطرح نموده باشد پس از فوت وی مهلت جدیدی به وراث داده نخواهد شد و تنها به آنها اخطار می شود که جهت ادامه دادرسی حضور یابند.

  • در برخیمواقع در مهلت تجدیدنظر خواهی که به فردی اعطا می شود، تجدید نظر خواه محجور می گردد. در چنین مواقعی مهلت جدیدی جهت تجدید نظر خواهی در نظر گرفته می‌شود و آغاز مهلت تجدید نظرخواهی جدید، از زمان ابلاغ به قیم محجور  لحاظ میشود.
  • چنانچه طرفین یک دعوا جهت انجام امور دارای نماینده باشند در چنین مواقعی مهلت تجدید نظر از زمان ابلاغ به نماینده آغاز می شود. اما چنانچه در این مهلت، سمت نماینده زائل گردد، در این صورت مهلت بیست روزه جدیدی در نظر گرفته می شود و به صاحب سمت جدید، جهت تجدید نظر خواهی داده میشود.

چنانچه دادخواست تجدیدنظر خارج از مهلت، تقدیم شود چه میشود؟

رد دادخواست تجدیدنظر

مطابق تبصره ۲ ماده ۳۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی در دو صورت قرار رد دادخواست صادر می شود:

  • دادخواست تجدیدنظر خارج از مهلت قانونی داده شود

چنانچه دادخواست تجدیدنظر خارج از مهلت قانونی، مشخص شده در قانون تقدیم شود، به وسیله قراری که از دادگاه بدوی صادر میشود، دادخواست مزبور رد میگردد.

رای دادگاه  قطعی میباشد. البته بایستی موردی را که تجدیدنظرخواه در تقدیم دادخواست خارج از مهلت، دارای عذر موجه میباشد را استثنا نمود.

لازم به ذکر است تقدیم دادخواست در خارج از مهلت همیشه موجب صدور قرار رد دادخواست نیست؛ بلکه چنانچه تجدیدنظرخواه با دلیل و مدرک عذر خود را در تقدیم دادخواست تجدیدنظر در خارج از مهلت قانونی، بیان کرده باشد مورد مشمول ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی مدنی خواهد بود و در صورتی که قرار رد دادخواست بدون رسیدگی به ادعای عذر صادر شود دادگاه تجدیدنظر آن را نقض خواهد کرد.

  • دادخواست تجدیدنظر در مهلت قانونی رفع  نقص نگردد.

قرار رد تجدید نظر خواهی در مهلتی بیست روزه قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر میباشد.

قابل توجه است که اعتراض نسبت به قرار رد دادخواست تجدیدنظر خواهی مستلزم تقدیم دادخواست و ابطال تمبر پرداخت هزینه دادرسی نخواهد بود.

 جهت تجدید نظر خواهی حقوقی چه تشریفاتی باید رعایت گردد؟

تجدیدنظرخواهی نیز همچون بسیاری از دعاوی با تقدیم دادخواست آغاز می گردد، تجدیدنظر خواه دادخواست مزبور را بسته به موقعیتی که در آن قرار دارد، ممکن است به دفتر دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدید نظر و یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید.

لازم به ذکر است که تاریخ تجدید نظر خواهی نیز از زمان تقدیم دادخواست های مزبور به هر کدام از مراجع فوق آغاز میشود.

دادخواست تجدید نظر خواهی حقوقی  که به دفتر ارائه می شود، ممکن است کامل یا ناقص باشد.

  • چنانچه دادخواست ناقص باشد: مدیر دفتر جهت تکمیل آن اقدام می نماید.
  • چنانچه دادخواست کامل باشد: مدیر دفتر وارد مرحله دیگری می شود و دادخواست را به همراه منضمات آن برای تجدید نظر خواه ارسال مینماید. تجدیدنظرخواه ده روز فرصت دارد که به دادخواست مزبور پاسخ دهد و چه پاسخ  بدهد و چه پاسخ ندهد، پاسخ وی به دادگاه تجدید نظر جهت رسیدگی فرستاده می شود.

سپس دادگاه تجدیدنظر وارد رسیدگی میشود و نهایتاً رای صادر می نماید.

آثار تجدیدنظرخواهی حقوقی

تجدید نظر خواهی یکی از روش های عادی شکایت از آرا می باشد. بنابراین اثراتی بر آن مترتب می باشد که به بررسی این اثرات می پردازیم.

  • اثر انتقالی تجدیدنظر خواهی

تجدیدنظر خواهی دارای اثر انتقالی است: اولین اثر تجدید نظر خواهی این است که به رسیدگی دادگاه بدوی خاتمه میدهد و زمانی که دادگاه بدوی رای قاطعی را صادر میکند در حقیقت دیگر از رسیدگی فراغت می یابد. زمانی که پرونده ای مورد تجدید نظر قرار می‌گیرد، پرونده مذکور با تمام جنبه های آن مورد بازنگری مجدد قرار میگیرد و قاضی مکلف است از هر زاویه ای پرونده مربوطه را مورد بررسی مجدد قرار دهد، به این امر اثر انتقالی تجدید نظر خواهی گفته می شود.

  • عدم پذیرش ادعای جدید در تجدیدنظر

با توجه به اثر انتقالی دعاوی در مرحله تجدید نظر، ذکر این نکته نیز ضروری است که ادعای جدید در مرحله تجدید نظر پذیرفته نمی شود. چرا که تجدیدنظر، رسیدگی دوباره به همان امری است که در مرحله بدوی وجود داشته است و بنابراین نمیتوان امر دیگری را که در مرحله تجدیدنظر درباره آن صحبت نشده است، در مرحله  تجدید نظر مورد بررسی قرار داد.

مفهوم ادعای جدید: مراد از ادعاهای جدید ادعایی است که سابقه طرح در دادگاه نخستین نداشته و برای اولین دفعه در دادگاه تجدیدنظر عنوان می شود.

البته باید توجه داشت که ادعای جدید غیر از وسایل جدید یعنی ابراز دلایل جدید است. به عنوان مثال اگر حق مورد ادعا در مرحله بدوی به استناد سند مطالبه شده منعی وجود ندارد که گواهی گواهان نیز به عنوان دلیل اثباتی دیگر در مرحله تجدید نظر مورد استناد واقع شود. هر چند گواهی گواهان دلیل جدیدی برای اثبات همان ادعای سابق است.

  • اثر تعلیقی تجدیدنظرخواهی

تجدید نظرخواهی دارای اثر تعلیقی است: به منظور تجدید نظرخواهی به تجدید نظرخواه مهلت ۲۰ روزه ای داده میشود، در این مواقع تا اتمام این مهلت رای دادگاه بدوی اجرا نمی گردد و بایستی اجرای رای موکول به اتمام مدت تجدیدنظرخواهی و یا نتیجه دادگاه تجدید نظر گردد که به این حالت اثر تعلیقی تجدید نظرخواهی گفته می شود.

  • جهات تجدیدنظرخواهی مدنی

قانون گذار مواردی را که می توان در آنها تجدید نظر خواهی را درخواست نمود در قانون بیان نموده است و این امر را در ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی  چنین مقرر نموده است:

  • ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه
  • ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود
  • عدم توجه به دلایل ابرازی
  • ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادرکننده رای
  • ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و مقررات قانونی

قانون گذار در قانون، موارد تجدید نظرخواهی  را در نظر گرفته است اما لازم به ذکر است که موارد بیان شده در قانون تنها مواردی که میتوان از آنها تجدید نظر خواهی به عمل آورد نیستند بلکه میتوان به جهات دیگری نیز از محکمه تقاضای تجدید نظر نمود و مطابق با تبصره ماده ۳۴۸ قانون آئین دادرسی مدنی چنانچه تجدیدنظرخواهی به استناد یکی از جهات فوق صورت گیرد مانع از این نیست که محکمه به جهات دیگر توجه نماید. در واقع متقاضی تجدیدنظر ممکن است به یک یا چند جهت از جهات مذکور در ماده ۳۴۸ قانون آئین دادرسی مدنی استناد کند. و هم چنین می توان گفت دادگاه تجدیدنظر مجاز است جهت اعلامی تجدیدنظر خواه را مردود اعلام کند؛ اما به جهت دیگر رأی تجدیدنظر خواسته را نقض کند.

لازم به ذکر است که ضمانت اجرایی برای عدم تصریح به جهت در تجدیدنظرخواهی در قوانین دیده نمی شود.

 چه شرایطی جهت طرح دعوا در مرحله تجدید نظر باید وجود داشته باشد؟

جهت طرح دعوا در دادگاه تجدیدنظر لازم است که :

  • نسبت به دعوای مزبور در دادگاه بدوی رسیدگی صورت گرفته باشد.
  • لازم است از رای صادره در مرحله بدوی درخواست تجدید نظر خواهی شود.
  • بایستی موضوع مورد تجدیدنظر خواهی قید گردد و دادگاه تجدید نظر بایستی نسبت به همان موضوعات رسیدگی نماید.

چنانچه رای صادره از مرحله بدوی دارای دو قسمت باشد و تنها نسبت به یک قسمت آن تقاضای تجدید نظر خواهی صورت گیرد، در چنین مواقعی دادگاه مجاز به اظهار نظر نسبت به قسمتی که درباره آن تقاضای تجدیدنظر نشده است نمیباشد.

لازم به ذکر است زمانیکه خواسته های تجدیدنظر خواه متعدد باشد، در صورتیکه یک قسمت از  حکم  تأثیر مستقیم در قسمت دیگر داشته باشد، قسمت دیگر نیز قابل تجدیدنظر خواهد بود و حتی اگر تجدیدنظر خواهی نشود، دادگاه تجدیدنظر به قسمت دیگر وارد خواهد شد؛ زیرا دو قسمت حکم قابل تجزیه و تفکیک نیست.  مانند تجدیدنظرخواهی شخص نسبت به حکم خلع ید  که نسبت به اجرت المثل ایام تصرف وی نیز تجدیدنظرخواهی صورت خواهد گرفت.

اصحاب دعوای تجدیدنظر چه کسانی هستند؟

بدیهی است که اصحاب دعوای تجدیدنظر همان اصحاب دعوای مرحله بدوی میباشند اما ممکن است در دعوای تجدید نظر اشخاص ثالث  نیز ورود پیدا نمایند. که البته ورود این افراد، هم به عنوان تجدید نظر خواه مجاز است و هم ممکن است در دعوای تجدید نظر جلب شوند که تجدید نظر خوانده محسوب میشوند.

  • ورود شخص ثالث در مرحله تجدیدنظر

شخص ثالث می تواند تا زمانی که دادرسی خاتمه نیافته است وارد دعوا شود. وی می تواند به عنوان شخصی، اصالتا اقامه دعوا نماید و یا اینکه حق خود را در محق شدن یکی از اصحاب دعوا بداند که در این صورت به او وارد ثالث تبعی گفته می شود. البته فردی که به عنوان شخص ثالث در مرحله تجدید نظر ورود پیدا می کند از حقوق خود نسبت به دو درجه ای بودن رسیدگی (رسیدگی بدوی و سپس تجدیدنظر) صرف نظر نموده است.

ذکر این نکته نیز لازم است که چنانچه فردی، قیم شخصی صغیر باشد و با این عنوان در مرحله بدوی دخالت داشته باشد می تواند در مرحله تجدید نظر به عنوان شخص ثالث اقامه دعوا نماید.

  • جلب شخص ثالث در مرحله تجدیدنظر

مطابق با ماده ۱۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی: « هر یک از اصحاب دعوا که جلب شخص ثالثی را لازم بداند، می تواند تا پایان جلسه اول دادرسی جهات و دلایل خود را ابراز کرده و ظرف سه روز پس از جلسه با تقدیم دادخواست از دادگاه درخواست جلب او را بنماید، چه دعوا در مرحله نخستین باشد یا تجدیدنظر.»

لذا جلب شخص ثالث در مرحله تجدیدنظر تا پایان جلسه دادرسی امکان پذیر است. در این مرحله بر خلاف ورود ثالث، اجباراً فرد جلب شده از دو درجه ای بودن رسیدگی محروم میگردد. و حتی با وجود اینکه مشخص شود در مرحله بدوی هم امکان جلب وجود داشته است مانع از جلب شخص ثالث در مرحله تجدید نظر نیست.

تاکید می شود که طرح دعوای ورود ثالث یا جلب ثالث در مرحله تجدیدنظر تا زمانی ممکن است که دادرسی در دادگاه تجدیدنظر جریان دارد.

هزینه دادرسی در تجدید نظرخواهی چه میزان است؟

هزینه دادرسی دعوای مالی در دادگاه تجدیدنظر چهار و نیم درصد محکوم به است.

در دعاوی غیرمالی نیز  هزینه دادرسی مبلغ معینی است که هر ساله توسط قوه قضائیه تعیین می شود.

 

آرای قضایی

سوالات متداول

مواد ۳۳۱ و ۳۳۲ به عنوان مواد تجدیدنظرخواهی آیین دادرسی مدنی آرائی را که شامل احکام و قرارهای دادگاه می باشد را بیان نموده است.

مطابق با ماده ۳۴۲ قانون آئین دادرسی مدنی تقدیم دادخواست می تواند توسط نماینده شخص مانند قیم، ولی، وصی، وکیل یا مدیر شرکت تقدیم شود که باید رونوشت یا تصویر سندی را که اثبات کننده سمت آنهاست پیوست دادخواست نمایند.

مطابق با ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه،  ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود،  عدم توجه به دلایل ابرازی،  ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادرکننده رای، ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و مقررات قانونی از جهات تجدید نظرخواهی در  آیین دادرسی مدنی می باشند.

شما می‌توانید از طریق شبکه‌های اجتماعی نظیر واتساپ و یا تلگرام با وکلای دفتر حقوقی دادپویان حامی در ارتباط باشید. همچنین می‌توانید از طریق فرم مربوطه درخواست مشاوره رایگان خود را ثبت کنید.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

‫2 نظر

  • قاسمی

    سلام. سوالی داشتم. ممنون میشم پاسخ دهید. من میخواهم دادخواستی با خواسته های متعدد که همگی مالی و مرتبط با هم هستند تقدیم دادگاه کنم میخواستم بپرسم که آیا این خواسته ها را باید یکجا تقویم کنم یا به صورت جداگانه و مستقل؟ و سوال دیگرم این است که در حالتی که به صورت جدا تقویم می کنم آیا حد نصاب در تجدیدنظرخواهی جمع خواسته ها ملاک عمل قرار می گیرد یا هر یک به طور مستقل و جدای ازدیگر خواسته ها باید لحاظ شود؟

    شهریور ۱, ۱۴۰۱ در ۱۱:۱۴
    • دادپویان حامی

      با سلام. برابر مقررات مواد ۶۱ و ۶۲ و ۶۵ و ۹۸ و ۱۰۳ قانون آئین دادرسی مدنی در صورتی که دعاوی مالی متعدد که دارای منشأ واحد و مرتبط باشند به صورت یکجا طرح و اقامه شوند، باید هر یک از دعاوی و خواسته ها به نحو جداگانه تقویم گردد و حد نصاب تجدیدنظرخواهی هر یک از دعاوی مستقل مطروحه ملاک عمل خواهد بود مگر اینکه دعاوی متعدد و مرتبط قابل تجزیه نباشند که در این صورت مجموع خواسته ها ملاک عمل خواهد بود.

      شهریور ۱, ۱۴۰۱ در ۱۲:۰۲

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    13 − هفت =