دعوای متقابل و شرایط اقامه آن

دعوای متقابل ،یکی از طرق دفاعی خوانده در یک دعوا، است. دعوای تقابل دعوایی است که خوانده با شرایطی مجاز است که در مقابل دعوای خواهان مطرح نمایند تا بدین طریق بتوانند از میزان محکومیت خود در دعوا بکاهد و یا اینکه حکم محکومیت را از دوش خود بردارد.

دعوای تقابل در قالب یک مثال ساده

ممکن است شخصی ملکی را به دیگری بفروشد اما ازتنظیم سند رسمی امتناع نماید و زمانی که متقاضی ثبت (خواهان) اعتراض نماید فرد مقابل (خوانده ) در دفاع از خود عنوان کند که تمام ثمن معامله به او پرداخت نشده است و تا زمانی که کلیه مبلغ پرداخت نگردد ،به تنظیم سند مبادرت نمی نماید. چنین دعوایی را دعوای تقابل نام گذاری مینمایند یعنی دعوایی ک خوانده نیز پس از اقامه دعوای خواهان بر علیه او اقامه می نماید.

شرایط طرح دعوای تقابل

چه شرایطی بایستی وجود داشته باشد تا دعوایی عنوان دعوای تقابل را به خود بگیرد؟

شرایط طرح دعوای متقابل در دو دسته شرایط عمومی و شرایط اختصاصی دسته بندی می گردد.

شرایط عمومی طرح دعوای تقابل

شرایط عمومی طرح چنین دعوایی ، همان شرایط عمومی اقامه دعواست .چرا که جهت اقامه هردعوایی لازم است شرایطی وجود داشته باشد تا اقامه دعوا به طور صحیح اتفاق بیفتد شرایط مزبور عبارتند از:

  • اقامه کننده دعوا باید اهلیت قانونی داشته باشد.
  • اقامه کننده دعوا بایستی در دعوای مزبور ذی النفع باشد.
  • سمت اقامه کننده دعوا باید از حیث اصالت یا نمایندگی احراز گردد.
  • دعوا مشروع باشد.
  • حق مورد مطالبه باید منجز باشد و مشروط و معلق نباشد.

شرایط اختصاصی طرح دعوای تقابل

  • طرح دعوای خوانده علیه خواهان: از شروط اختصاصی طرح دعوای تقابل این است که در وهله اول بایستی خوانده علیه خواهان اقامه دعوا نماید ، به عبارت دیگر خواهان در دعوا از خوانده شکایتی را مطرح مینماید اما از طرفی دیگر هم خوانده که خود را محق می داند شکایتی را متقابلاً بر علیه خواهان اقامه می نماید که این اقدام خوانده را ، از آن جهت که در مقابل دعوای خواهان بوده است دعوای تقابل می نامند.
  • دعوا تقابل با دعوای اصلی ناشی از یک منشا یا دارای ارتباط کامل باشد: از آنجایی که دعوای تقابل یکی از زیرمجموعه‌های دعوای طاری است بایستی یکی از دو شرط ضروری دعوای طاری که در تمامی اقسام دعوای طاری مشترک است در دعوای تقابل نیز وجود داشته باشد فلذا از شروط اختصاصی دیگر دعوای تقابل این است که دعوای مزبور با دعوای اصلی ناشی از یک منشا باشد و یا اینکه با دعوای اصلی دارای ارتباط کامل باشد.

چنانچه دعوایی با شروط فوق اقامه گردد عنوان دعوای تقابل به خود می‌گیرد و دادگاه می‌تواند به صورت توامان به دعوای اصلی و تقابل رسیدگی نماید در غیر این صورت دعاوی مزبور را از یکدیگر جدا کرده و به هر یک جداگانه رسیدگی مینماید .

مهلت طرح دعوای تقابل

تا چه زمانی امکان طرح دعوای تقابل وجود دارد؟

با استناد به ماده ۱۴۳ آیین دادرسی مدنی دادخواست تقابل باید تا پایان اولین جلسه دادرسی تقدیم گردد و بر خلاف سایر دعاوی طاری فقط در مرحله بدوی امکان پذیر است.
به دلیل مهلت محدود اقامه دعوای تقابل خوانده می تواند دعوای تقابل خویش را قبل از اولین جلسه دادرسی هم مطرح نماید. در چنین حالتی چنانچه:
فرصت تا اولین جلسه دادرسی مکفی باشد: در این صورت وقت دادرسی به خوانده آن (خواهان اصلی) ابلاغ و در همان جلسه ای که برای دعوای اصلی در نظر گرفته شده است رسیدگی صورت می گیرد
اما….
فرصت تا اولین جلسه دادرسی مکفی نباشد: چنانچه فرصت کافی نباشد و یا اینکه دعوای تقابل در اولین جلسه دادرسی اقامه گردد و خوانده تاخیر جلسه را جهت تدارک دیدن ادله جهت پاسخ به دعوای تقابل درخواست نماید جلسه دادرسی به تاخیر می‌افتد و جلسه مجدداً برگزار می گردد و در آن جلسه به هر دو دعوا به صورت توامان رسیدگی صورت می‌گیرد.

کدام مرجع جهت رسیدگی به دعوای تقابل صلاحیت دارد؟

دعوای تقابل از زیر مجموعه دعوای طاری می باشد فلذا در دادگاهی اقامه می‌شود که به دعوای اصلی رسیدگی مینماید.

در این مواقع دو فرض مطرح است:

دعوای تقابل از صلاحیت ذاتی دادگاه رسیدگی کننده به دعوا خارج باشد:در این صورت دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی ،مجاز به رسیدگی به دعوای تقابل نمی باشد و بایستی دعوای تقابل را حسب مورد به دادگاه تجدیدنظر یا دیوان عالی کشور جهت اتخاذ تصمیم ارسال نماید.

در صورتیکه رسیدگی به دعوای اصلی مستلزم رای دعوای تقابل باشد،اما دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی صلاحیت ذاتی رسیدگی به دعوای تقابل را نداشته باشد در این صورت رسیدگی به دعوای اصلی متوقف می گردد تا دعوای تقابل در دادگاه صالح مطرح گردد و نتیجه به دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی جهت اتخاذ تصمیم فرستاده شود.

دعوای تقابل از صلاحیت محلی دادگاه رسیدگی کننده به دعوا خارج باشد: چنانچه دادگاه رسیدگی کننده به دعوای تقابل از نظر محلی با دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی هم خوانی نداشته باشد در این صورت قانونگذار در این مورد سختگیری نشان نداده است و طرح چنین دعوایی را در دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی حتی با وجود عدم صلاحیت محلی ممکن دانسته است.

زوال یا توقیف دعوای اصلی و اثر آن بر دعوای تقابل

هر دعوایی که اقامه می گردد ممکن است پس از شروع متوقف گردد و یا اینکه به هر دلیلی زائل گردد و یا اینکه ممکن است خواهان دادخواست خود را استرداد نماید.
سوال: تکلیف دعوای تقابل در صورت زوال یا توقف دعوای اصلی چه می شود ؟
پاسخ: در پاسخ به این سوال بایستی بین دو فرض قائل به تفاوت شد.

  • فرض اول:دعوا با اسبابی همچون فوت و حجر و... زائل می شود، که در این مواقع چه دعوای اصلی و تقابل توقیف می گردد.
  • فرض دوم: فرضی که دعوای اصلی با اسبابی همچون استرداد دادخواست ، استرداد دعوا ، درخواست ابطال و… زائل میشود.در این فروض زوال دعوای اصلی اثری برزوال دعوای متقابل ندارد وچنانچه حتی خواهان اصلی دعوا دعوای خود را با فروض فوق زائل نماید ، دادگاه مکلف است به دعوای خوانده (خواهان تقابل )که جامع الشرایط جهت اقامه دعواست رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید.

چرا لازم است که با وکیل متخصص قبل از طرح دعوای تقابل مشاوره صورت گیرد؟

در مقاله مزبور دعوای تقابل ،شرایط طرفین دعوا ،مهلت طرح دعوا ، دادگاه صالح جهت اقامه دعوا و… مورد بحث و بررسی قرار گرفت. و اگر چه تمام سعی و اهتمام بر این بود تا هرآنچه لازم است بیان گردد. اما لازم به ذکر است دعوای تقابل به همین موارد گفته شده ختم نمی‌شود و ناگفته های بیشماری در این باره وجود دارد که در جریان یک دادرسی با آن برخورد می شود فلذا بهتر است چنانچه قصد طرح چنین دعوایی را دارید ضمن مطالعه و دارا بودن اطلاعات کافی در این زمینه برای رسیدن به نتیجه مطلوب حتما در اقامه دعوا از وکلای متخصص و مجرب و صاحب نظر رشته حقوق مدد جویید،چرا که وکلای مجرب با آشنایی بهتر با روند دادرسی و مستندات قانونی ، رسیدن به نتیجه مطلوب را بسیار سهل تر می نمایند چرا که کوچکترین بی توجهی به موازین قانونی و عدم استفاده از دفاعیات مستدل و مستند می تواند روند رسیدگی را با شکست مواجه نماید.
گروه وکلای موسسه حقوقی بین المللی دادپویان حامی با دارا بودن کادر متخصص و متبحر خود و دارا بودن سابقه ۱۰ ساله موفق در زمینه دعاوی متعدد حقوقی کیفری، ثبتی، تعزیرات ،… در این زمینه نیز با تمام توان و تجربه خویش در خدمت گذاری به شما عزیزان اعلام آمادگی می نماید.
با ما در تماس باشید….

به این مقاله چه امتیازی می دهید؟
(رای: 4 امتیاز: 4)

8 پرسش و پاسخ. ارسال پرسش و پاسخ جدید

  • با سلام
    از راهنماییهای مفید شما سپاسگزارم

    پاسخ
  • باسلامِِ درمورخه ۱۳۸۳/۹/۱۶فروشنامه ای تنظیم میشود بعدازحدود۳ماه فروشنامه ای که صوری بوده وهیچ قصدی برانجام عقدبیع نبوده تنظیم میشود بعدازیکماه خریدارمعامله صوری دوم دادخواست الزام به انجام تعهدوایفاشروط مطرح وخریداران فروشنامه مقدم ورودثالث کرده ودادگاه باتوجه به عدم حضوره فروشنده وعدم دفاع نسبت به دعاوی مطروحه حکم به ابطال معامله دوم صادر میکند وباتجدیدنظرخواهی خریدارمعامله دوم حکم قطعی میشود بعداز ۱۵سال خریدارمعامله باطل شده دردادگاه حقوقی طرح دعوی استردادثمن معامله به جهت مستحق الغیردرامدن مبیع وغرامات حاصله را میکند با استنادبه ماده ۳۹۰و۳۹۱ قانون مدنی ورای وحدت رویه ۷۳۳ دادگاه حکم به استردادثمن وخسارت وارده ازتاریخ عقدتا زمان پرداخت دراجرای احکام راصادرمیکند سوال بنده این هست ایا وقتی خریداره معامله دوم احراز واثبات وقوع عقدبیع را انجام نداده دادگاه میتوان به دعوی استردادثمن به جهت مستحق الغیردرامدن مبیع رو مطرح ودادگاه بایدرسیدگی میکرد واگرنبایدرسیدگی میکرد ورسیدگی کرد الان میتوان دعوی تقابل به عنوان یک دعوی مستقل مطرح کرد؟درهرصورت راهنمایی بفرمایید ممنون میشم

    پاسخ
    • دادپویان حامی
      فوریه 26, 2022 10:35 ق.ظ

      سلام خیر نمی تواند لیکن مبایعه نامه ها و احکام محاکم باید مورد بررسی قرار گیرد

      پاسخ
  • باسلام وعرض احترامِ شخصی با استناد به قراردادفروش ملک باسندعادی که هیچ قصدی برانجام معامله نبوده وخریدارنیزدرزمان تنظیم حضورنداشته وهیچ وجهی هم پرداخت نشده به جهت رابطه فامیلی درمورخه 4/1/1384. قراردادفوق روتنظیم وامضا مینمایند بعدازیک ماه طرح دعوی الزام به انجام تعهدوایفاشروط رو مطرح که خریدارفروشنامه مقدم 16/9/1383باورودثالث دادگاه حکم به ابطال معامله دوم وموخریعنی همین قراردادصوری صادرمینماید که درهردومرحله بدوی وتجدیدنظر من حضورنداشتم وغیابی بود پرونده مربوبه سال 84 میباشد پس از15 سال خریدار فروشنامه ابطال شده طرح دعوی استردادثمن معامله به جهت مستحق الغیردرامدن مبیع رامطرح که دادگاه حکم به محکومیت استردادثمن وخسارت واره مینماید که درمرحله واخواهی شاهدما که برادرخان خریداربود نیامد وواخواهی ما رد شد درتجدیدنظرهم به این دلیل که تجدیدنظرخواه با امضا زیرقرارداداقراربه دریافت ثمن نمود وانکاربعدازاقرارمسموع نیست دادنامه بدوی تایید شد عاجزانه خواهش دارم راهنمایی کنین ایا با یک دعوی جدید وطرح اون بابت بطلان عوی اصلی ایشون یعنی الزام به انجام تعهد یه درقبال دعوی استردادثمن میتونم حق خودمو ثابت کنم چون الان براساس شکایت کیفری بابت شهادت کذب برعلیه یکی ازگواهان دردادیاری. گواه من که اون روز نیومد برای تبریه کردن برادرش کسی که گواهی کذب داد باحضور دردادیاری اظهارداشت که معامله. برای تضمین ودادن فرصی برای پرداخت بدهی بوده ومهمتر اینکه خریدارصوری همین معامله وبرادرخانمش درجریان کامل معامله اول بودن یعنی عالم به فساد بودنِ

    پاسخ
    • دادپویان حامی
      فوریه 26, 2022 10:37 ق.ظ

      سلام خیر نمی تواند لیکن مبایعه نامه ها و احکام محاکم باید مورد بررسی قرار گیرد

      پاسخ
  • سلام. سوالی از شما داشتم. من به عنوان خواهان دعوا دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی انتقال پلاک ثبتی مورد معامله را تقدیم کردم ولی طرف مقابل من به عنوان خوانده پرونده در دفاع خود بدون اینکه دادخواستی مبنی بر فسخ معامله بدهد مدعی فسخ معامله شد. در اینجا آیا دادگاه مکلف به رسیدگی در خصوص ادعای فسخ خوانده به علت غبن می باشد؟ یا خیر؟ اگر پاسخ شما مثبت است آیا در نهایت دادگاه پس از رد دعوای خواهان مبنی بر الزام به تنظیم سند رسمی مکلف به صدور رأی به فسخ معامله هم می باشد یا خیر؟ ممنون از پاسخگویی شما.

    پاسخ
    • دادپویان حامی
      آگوست 13, 2022 10:23 ق.ظ

      سلام. با توجه به مفاد قسمت اخیر ماده 142 قانون آیین دادرسی مدنی ادعای فسخ ناشی از غبن که در مقام دفاع در قبال دعوی الزام به تنظیم سند رسمی اقامه شده نیاز به دادخواست نداشته و دادگاه پس از رسیدگی نسبت به ادعای خوانده چنانچه غبن را ثابت تشخیص و به فوریت نیز این ادعا مطرح شده باشد با پذیرش مدافعات و ثبوت خیار غبن، حکم به رد دعوی (الزام به تنظیم سند رسمی) صادر خواهد نمود.

      پاسخ

پرسش و پاسختان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید