
اعاده دادرسی در دعاوی حقوقی
اعاده دادرسی در دعاوی حقوقی، به معنای رسیدگی مجدد به دعوی است که در سابق نسبت به آن رسیدگی صورت گرفته است و درباره آن حکم قطعی نیز صادر شده است. در حقیقت اعاده دادرسی ،رسیدگی عدولی و برگشت به حکمی که در سابق صادر و قطعی شده است می باشد.
نسبت به چه احکامی،اعاده دادرسی امکان پذیر است؟
گاهی حکمی از دادگاه صادر و قطعی میگردد اما شاکی پس از صدور رای قطعی مدعی میگردد که رای از روی سهو و اشتباه بوده است. در این گونه مواقع قانون گذار راهی را پیش روی شاکی قرار داده است و آن ، اعاده دادرسی است که از طرق فوق العاده شکایت از احکام می باشد تا چنانچه چنین سهوی رخ داده، راهی برای بازگشت به رای سابق و رسیدگی مجدد باز باشد و در این روش رای به دادگاهی که حکم را صادر نموده است برگشت داده میشود تا از رای سابق خود عدول نماید که البته شرایط خاص خود را هم دارا می باشد که در ادامه شرح داده می شود.
شرایط پذیرش اعاده دادرسی در دعاوی حقوقی
قانونگذار در صدر ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی چنین بیان مینماید:
“نسبت به احکامی که قطعیت یافته ممکن است…. درخواست اعاده دادرسی شود”.
این سطراز ماده حاوی دو شرط می باشد که قانونگذار وجود دو شرط مزبور را جهت اعاده دادرسی ضروری دانسته است.
- احکام: ذکر کلمه احکام نشان می دهد که تنها از حکم های صادره میتوان درخواست اعاده دادرسی نمود و شامل قرارها نمی گردد.
- قطعیت یافته: تقاضای اعاده دادرسی از آرای غیر قطعی امکان پذیر نمی باشد. البته توجه به این نکته هم لازم است که قانونگذار از عبارت قطعیت یافته استفاده نموده است چرا که اگر حکم قطعی مد نظر بود احکامی که تنها در مرحله اولیه قطعی اعلام شده بود قابل اعاده دادرسی شمرده می شدند ،در حالی که قانونگذار از عبارت قطعیت یافته استفاده نموده است و با این عبارت احکام غیر قطعی همچون واخواهی ،قابل تجدیدنظر و فرجام که پس از طی طریق شکایت به مرحله قطعیت میرسند را نیز شامل ماده قرار داده است و این موضوع دامنه احکام قابل اعاده دادرسی را گسترده تر می نماید.
جهات اعاده دادرسی در دعاوی حقوقی
اگر چه قانون گذار این طرق شکایتی را در قانون پیش بینی نموده است اما به این شکل عمل نکرده است که دست شاکی را در استفاده از این طریق به طور کامل باز بگذارد بلکه صراحتاً جهاتی را درماده ۴۲۶ و267قانون آیین دادرسی مدنی قید نموده است.
از طرفی دیگر ضمن اینکه شاکی به هر کدام از این موارد مصرح استناد نماید بایستی دلیل تحقق آن جهت اعاده دادرسی را هم پیوست دادخواست مزبور ارائه دهد بر خلاف سایرطرق شکایتی که به چنین دلایلی نیاز ندارند.
واما جهات اعاده دادرسی عبارتند از:
- صادر شدن حکم در موضوعی که مورد ادعای خواهان نبوده باشد: چنانچه از دادگاه حکمی صادر شود که آن حکم با آنچه خواسته خواهان از دعوا بوده است متفاوت باشد یکی از جهاتی است که می توان از آن حکم تقاضای اعاده دادرسی نمود.
مثال :ممکن است خواسته خواهان اجاره بهای ملکی باشد اما دادگاه حکم به تخلیه بدهد ، واضح است که چنین حکمی با آنچه خواسته خواهان از دعوا بوده است ،منافات دارد از این رو شاکی میتواند بدین جهت از دادگاه بخواهد که از رای خود عدول نماید.
- صادر شدن حکم به میزانی بالاتر از خواسته خواهان: این بند در مواردی کاربرد دارد که خواسته خواهان پول اعم از ایرانی و خارجی و یا مال کلی(برنج،گندم ،سکه،طلاو…) باشد، در مواردی خواسته خواهان مشخص است و با استناد به بند۱ـ۳ماده ۶۲ قانون آیین دادرسی مدنی میزان خواسته مشخص می گردد. فلذا چنانچه حکمی صادر شودکه از این میزان مبلغ بالاتری را مورد حکم قرار دهد و خوانده را به آن محکوم نماید این مورد هم از جهاتی محسوب میشود که میتواند از حکم صادره تقاضای اعاده دادرسی نمود.
البته لازم به ذکر است که….
در صورتی بدین جهت اعاده دادرسی محقق میگردد که خواسته و آنچه که بیشتر مورد حکم قرار گرفته است از جنس واحد باشد.در این مورد نیز دلیل تحقق اعاده دادرسی باید همزمان با درخواست آن باشد.
- چنانچه در مفاد یک حکم تضاد وجود داشته باشد:گاهی ممکن است در یک دعوا به جنبه های مختلف آن توجه شود و برای هر کدام از جنبه ها با توجه به حکم اصلی نیاز به بررسی و تصمیم گیری باشد، همچون زمانی که خواهان در دعوایی محکوم به بی حقی می شود.در چنین مواردی هزینه حق الوکاله او بر خود وی بار می شود و چنانچه در چنین وضعیتی دادگاه خوانده را محکوم به پرداخت حق الوکاله خواهان نمایند، مخالف با حکم ابتدایی می باشد که صادر کرده است چرا که محکومیت خوانده به پرداخت حق الوکاله خواهان مربوط به زمانی است که خواهان در دعوا پیروز شود و برای او به اثبات برسد و در غیر این صورت هزینه های احتمالی صرف شده هم با خود اوست.
- دعوای واحد با اصحاب دعوای واحد اما دوحکم متضاد :گاهی با احکام استنادی یکسان با دعوای واحد و اصحاب دعوای واحد دوحکم متضاد صادر می شودو از آنجایی که مستند قانونی هر دو حکم یکسان است و دعوا و اصحاب دعوا نیز یکسان می باشند می تواند جهتی برای اعاده دادرسی باشد.
- حیله و تقلب خواهان که سبب صدور حکم در دادگاه به نفع او گردد: چنانچه احراز شود که خواهان در گرفتن حکم دادگاه حیله و تقلبی به کار برده است و همین امر سبب صدور حکم به نفع او شده است طرف مقابل میتواند پس از کشف این موضوع و ارائه دلیل خود به همراه درخواست اعاده دادرسی ،خواسته خود را مطرح کند..
- استفاده خواهان از اسناد جعلی و صدورحکم به نفع وی:چنانچه خواهان در دعوای سابق به اسناد جعلی استناد نموده باشد و حکم را به نفع خود اخذ نموده باشد و پس از صدور حکم به جعلی بودن اسناد وی پی برده شود از جهات اعاده دادرسی تلقی می گردد.
- عدم وجود اسناد و مدارک در زمان رسیدگی:گاهی متقاضی اعاده دادرسی اسناد و مدارکی دارد که می تواند با ارائه آنها بر حق بودن خود را اثبات نماید، اما اسناد مذکور در زمان دادرسی در اختیار وی نبوده است،در این مواقع وی می تواند با اثبات این موضوع که اسناد در زمان دادرسی موجود بوده است اما در اختیار وی نبوده، درخواست اعاده دادرسی مطرح نماید.
نکته حائز اهمیت ، که باید بدان توجه داشت این است که….
چنانچه هر کدام از جهات نام برده شده مبنای اعاده دادرسی واقع شود و حکم پس از اعاده دادرسی برای آنها صادر گردد دیگر اعاده دادرسی از همان جهت پذیرفته نمی شود.
مهلت اعاده دادرسی
اگرچه اعاده دادرسی روشی است که شاکی می تواند با آن مجدداً به رای قطعی معترض شود اما این اعتراض نیز دارای زمانبندی مختص خود می باشد و چنانچه اعتراض مزبور خارج از مهلت مقرر اقامه گردد، بدان ترتیب اثر داده نمی شود.
قانونگذار در ماده ۴۲۷ قانون آیین دادرسی مدنی مهلت درخواست اعاده دادرسی را مشخص نموده است. و در زمان بندی به فاصله مکانی و همچنین حضوری یا غیابی بودن آرا هم نظر داشته است.
- مهلت درخواست اعاده دادرسی برای اشخاص مقیم ایران بیست روز
- مهلت درخواست اعاده دادرسی برای اشخاص مقیم خارج از کشور: دو ماه
با توجه به حضوری یا غیابی بودن آراء صادره مبدا شروع مهلت های مزبور متفاوت خواهد بود.
- مهلت اعاده دادرسی از آراء حضوری قطعی : چنانچه شاکی قصد اعاده دادرسی ازآرا حضوری قطعی را داشته باشد،از تاریخ ابلاغ رای قطعی مهلت اعاده دادرسی وی آغاز میگردد.
- مهلت اعاده دادرسی از آراء غیابی: چنانچه شاکی قصد درخواست اعاده دادرسی از آرا غیابی را داشته باشد مهلت ارائه درخواست وی از زمانی آغاز میگردد که مهلت واخواهی وتجدید نظر وی منقضی و رای قطعی گردد.
گاهی ممکن است شاکی در مهلت های مقرر شده به دلیل عذر موجهی که دارد نتواند درخواست خود را ارائه دهد در چنین مواقعی چنانچه عذر وی موجه باشد درخواست وی پذیرفته می شود.
لازم به ذکر است در کنار مهلت های فوق قانون گذار برای برخی از جهات اعاده دادرسی مهلت هایی در خور آنها وبا توجه به آن جهات در نظرگرفته است این موارد کاملا در قانون احصا شده اند و عبارتند از:
- در صورتی که درخواست اعاده دادرسی به دلیل مغایرت دو حکم صادر شده باشد: مهلت آن بایستی از تاریخ آخرین ابلاغ هرکدام از احکام صادره منظور گردد.
- در مواقعی که شاکی به دلیل جعلی بودن اسناد و مدارک و یا حیله وتقلب طرف مقابل بخواهد اعاده دادرسی نماید :تاریخ ابلاغ حکم نهایی در رابطه با اثبات حیله و تقلب و جعل ابتدای مهلت اعاده دادرسی می باشد.
- در صورتی که متقاضی اعاده دادرسی مدعی این مورد باشد که اسناد و مدارکی به صورت مکتوب در زمان دادرسی موجود بوده است امادر اختیار وی نبوده ، میتواند به این جهت تقاضای اعاده دادرسی نماید لازم به ذکر است جهت جلوگیری از ضایع شدن حقوق شاکی به دلیل کوتاهی اعاده دادرسی ، قانونگذار مهلت مزبور را از تاریخ وصول اسناد و مدارک یا زمانی که وی از آنها مطلع می شود قرار داده است.
البته لازم است که تاریخ مزبور در دادگاه رسیدگی کننده اثبات شود و دادگاه به صرفه ادعا چنین موردی را نمی پذیرد.
اصحاب دعوا در اعاده دادرسی
اصحاب دعوای اعاده دادرسی نیز همچون سایر طرق شکایت از آرا ،همچون تجدیدنظر ، فرجام و… توسط محکوم علیه حکم اعاده دادرسی و بر علیه محکوم له درخواست می گردد. و چنانچه اصحاب اعاده دادرسی محجور یا صغیر و یا دارای ولی و قیم جهت اداره امور خویش باشند درخواست مزبور توسط این افراد ارائه می گردد و همچنین درخواست مذکور توسط قائم مقام هر کدام از طرفین متقاضی اعاده دادرسی و محکوم له امکان پذیر است. مثل قائم مقامی وراث از متوفی.
ذکر یک نکته حائز اهمیت….
اعاده دادرسی بین اصحاب دعوا شکل می گیرد و از این رو افراد ثالث حق مداخله در دعوا را نخواهند داشت فلذاجلب ثالث ، ورود ثالث در اعاده دادرسی جایگاهی ندارند.
تشریفات رسیدگی اعاده دادرسی
اعاده دادرسی به دو دسته تقسیم می شود:
۱) دادرسی اصلی
چنانچه متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نمایند ، اعاده دادرسی اصلی نامیده می شود. این نوع از اعاده دادرسی مستلزم تقدیم دادخواست می باشد و در دادخواست مزبور بایستی نام ، نام خانوادگی ،محل اقامت درخواست کننده اعاده دادرسی ، مشخصات دادگاه و حکم مزبور و جهتی که موجب درخواست اعاده دادرسی شده است آورده شود و واضح است که چنانچه دادخواست توسط وکیل یا ولی ، قیم و سایر نمایندگان اصحاب دعوا ارائه گردد مشخصات و دلیل مثبت سمت آنان نیز باید به دادخواست پیوست گردد.
چنانچه دادخواست حاوی اطلاعات فوق باشد دادخواستی کامل است.
۲)اعاده دادرسی طاری
چنانچه در اثنای یک دادرسی ، حکمی به عنوان دلیل ارائه شود و فردی که حکم مزبور بر علیه وی صادر گشته است نسبت به آن ، درخواست اعاده دادرسی نماید به چنین درخواستی اعاده دادرسی طاری گفته می شود.
مثال:چنانچه بین دو فرد(الف)و( ب) دعوایی به عنوان اثبات مالکیت یک دستگاه خودرو و تحویل آن اقامه شود و حکم به سود (الف) صادر و قطعی گردد اما در صورتی که به هر دلیلی اجرا نگردد و خواهان مجدداً طرح دعوا با موضوع مطالبه مبلغی به عنوان اجرت المثل ایام تصرف خودرو ، بر علیه (ب ) را در دادگاهی دیگر مطرح نماید و دلیل خود را هم حکم قطعیت یافته سابق بر علیه خوانده قرار دهد ، در این صورت با دو راه حل روبرو می گردد:
*وی می تواند ثابت کند که معامله سابق باطل بوده است.
یا
*وی میتواند اثبات نمایند که خودرو پس ازحکم مزبور ، آن با ناقل صحیح به وی انتقال یافته است.
از آنجایی که بطلان حکم و آراء محاکم نمی توانند موضوع دعوا باشند شاکی بایستی از طریق اعاده دادرسی اقدام نماید در صورتی که سایر شرایط اعاده دادرسی فراهم باشد.
اعاده دادرسی طاری ، مستلزم ارائه دادخواست می باشد و دادخواست تقدیمی باید دارای تمام شرایط دادخواست اعاده دادرسی اصلی باشد.
مرجع صالح در رسیدگی به اعاده دادرسی
مرجع صالح در اعاده دادرسی اصلی: چنانچه دادخواست اعاده دادرسی تکمیل باشد به دادگاه صادرکننده حکم مورد درخواست اعاده دادرسی (همان شعبه )تقدیم می گردد. و همین دادگاه نیز به دعوای مزبور رسیدگی می نماید حتی اگر دادگاه صادر کننده حکم در تایید دادگاه دیگری حکم را صادر نموده باشد.
چنانچه دادگاه تجدید نظر حکم صادر کند و این حکم در تایید حکم صادره از دادگاه بدوی باشد در زمان اعاده دادرسی دادخواست به همان دادگاه تجدید نظر ارائه میگردد و همین دادگاه موظف به رسیدگی می باشد . ماده ۴۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی چنین مقرر داشته است:
“دادگاه صالح بدوا در مورد قبول یا رد دادخواست اعاده دادرسی قرارلازم را صادر می کند در صورت قبول درخواست مبادرت به رسیدگی ماهوی خواهد نمود.”
ذکر دو نکته:
- اعاده دادرسی نسبت به احکامی که در دیوان عالی کشور ابرام میگردد نیز امکان پذیر می باشد و دادخواست بایستی به دفتر دیوان عالی کشور تقدیم گردد.
- اعاده دادرسی به رای داوری تجاری بین المللی ،امکان پذیر است البته در صورتی که اعاده دادرسی به دلیل مجعولیت سند مورد داوری باشد و دادخواست به دفتر دادگاه عمومی مرکز استان مقر داوری تقدیم می گردد.
مرجع صالح دراعاده دادرسی طاری: دادخواست اعاده دادرسی طاری بایستی به دادگاهی داده شود که حکم در آنجا به عنوان دلیل ابراز شده است .اما در این باره قانونگذار در ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاهی که دادخواست اعاده دادرسی را دریافت نموده است ملزم ساخته که آن را به دادگاه صادرکننده حکم ارسال نماید.
صدور رای در اعاده دادرسی
در صورتی که دادگاه پس از رسیدگی ، درخواست اعاده دادرسی را وارد تشخیص دهد مبادرت به نقض حکم مورد اعاده دادرسی و صدور حکم مقتضی می نماید. و چنانچه درخواست مزبور تنها نسبت به قسمتی از حکم باشد ، همان قسمت نقض یا اصلاح می گردد. حکم مزبور ابلاغ می گردد و همچنین می توان از این حکم مطابق مقررات تقاضای تجدید نظر و فرجام نمود.
یکی از جهات بسیار پرکاربرد از دید قانونگذار دراعاده دادرسی زمانی است که دلیل اعاده دادرسی مغایرت دوحکم باشد ، در این صورت پس از قبول درخواست اعاده دادرسی حکم دوم نقض می گردد و حکم اول به حال خود باقی مانده می ماند.
هزینه دادرسی در اعاده دادرسی
هزینه دادرسی در اعاده دادرسی معادل مرحله فرجام( 5/5درصد خواسته) می باشد.