قرار توقیف دادرسی قراری است که در جریان دادرسی صادر میگردد. قرار مزبور زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که مانعی در جریان دادرسی ایجاد می گردد که ادامه رسیدگی را متوقف نماید و برای ادامه رسیدگی نیاز است که موانع مزبور برطرف گردد.
قرار توقیف دادرسی چه کاربردی دارد؟
توقیف در لغت به معنای بازداشتن، نگاه داشتن، ضبط کردن و… آمده است. در علم حقوق نیز از این واژه در موارد متعددی استفاده شده است که البته از معنای لغوی آن هم دور نیست. در علم حقوق یکی از قرارهایی که پیش بینی شده است قرار توقیف دادرسی می باشد. این قرار در جریان دادرسی و زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که موانعی در جریان رسیدگی رخ می دهد که ادامه رسیدگی را با موانعی روبرو می نماید و برای ادامه یافتن رسیدگی نیاز است که موانع مزبور برطرف گردد. از این رو قانون گذار تدابیری را اندیشیده است که بتوان دادرسی را برای مدتی متوقف نمود تا بتوان به موضوعی که در خلال رسیدگی اتفاق افتاده است رسیدگی نمود. بدین صورت، دادرسی با قرار توقف دادرسی برای مدتی به حالت سکون و معلق در می آید.
قانون گذار در ماده ۱۰۵ قانون آیین دادرسی مدنی به صراحت از قرار توقیف دادرسی نامبرده است و البته در موارد دیگری نیز این قرار، مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله سعی بر این است تا شما را با مصادیق این نوع قرار آشنا نماییم و مسلماً با مطالعه و به پایان رساندن این مقاله بسیاری از نگرانی های شما که ممکن است در جریان رسیدگی به یک دعوا با آن روبرو شوید برطرف خواهد شد. با ما همراه باشید.
موارد توقیف دادرسی
مصادیق صدور قرار توقیف دادرسی در مواد مختلف آیین دادرسی مدنی بیان شده است که در ادامه، هر کدام از مصادیق مزبور مورد بررسی قرار میگیرند.
فوت یکی از طرفین در جریان دادرسی:
تصور کنید شما در جریان رسیدگی به یک دعوا قرار دارید و پیش از اینکه دادگاه رای صادر نماید و تکلیف پرونده شما معلوم گردد، طرف مقابل دعوای شما فوت نماید. در چنین مواقعی که یکی از طرفین در جریان دادرسی فوت می نمایند، دو حالت متصور است:
- دعوای مطروحه قائم به شخص باشد: یعنی در صورتی که فرد مزبور در قید حیات نباشد ادامه پیدا کردن دعوا هیچ فایده ای در بر نداشته باشد. در این صورتدعوا به کلی ساقط می شود و قراری به نام قرار “سقوط دعوا” صادر می شود. همچون دعوای طلاق که چنانچه یکی از طرفین فوت نماید دیگر دعوای طلاق ارزش خود را از دست می دهد، فلذا دعوا به کلی ساقط می گردد.
- دعوای مطروحه قائم به شخص نباشد: دعوا وابسته به شخصی نباشد، یعنی حتی در صورتی که فرد مزبور در قید حیات نباشد، دعوا ادامه می یابد. در این مواقع دعوای مزبور به ورثه منتقل میشود. اما چنانچه در جریان رسیدگی، چنین اتفاقی رخ دهد تا انتقال دعوا به ورثه بایستی دادگاهقرار توقیف دادرسیرا صادر نماید .
محجور شدن یکی از اصحاب دعوا در جریان دادرسی:
هر فردی چنانچه بخواهد دعوایی را اقامه نماید بایستی اهلیت داشته باشد (عاقل، بالغ و رشید باشد). چنین فردی صلاحیت به جریان انداختن دعوا را دارا می باشد. اما چنانچه فردی که دارای اهلیت می باشد در جریان دادرسی اهلیت خود را از دست بدهد،
در دعاوی مختلف، نوع برخورد قانون گذار متفاوت و به شرح ذیل می باشد:
- چنانچه فردی در جریان دادرسی سفیه شود (عقل مالی خود را از دست بدهد) چنین فردیفقط در دعاوی مالی، دیگر حق مداخله ندارد و نیاز به قائم مقام دارد؛ اما در امور غیر مالی می تواند همچنان در روند دادرسی شرکت داشته باشد.
- چنانچه فرد عاقلی در جریان رسیدگی مجنون شود: مسلم است که چنین فردی قادر نخواهد بود که دعوا را ادامه دهد و از طرفی هم نباید به دلیل جنون وی، از دعوای وی به کلی صرف نظر نمود. این رو قانونگذار تدبیری اندیشیده است که در چنین مواقعی (محجوریت یکی از اصحاب دعوا) دادگاه به طور موقت، دادرسی رامتوقف می نماید تا قائم مقام شخص محجور به نمایندگی از او دعوا را در دست بگیرد.
- چنانچه سمت فردی که به سبب آن سمت در دادرسی داخل شده است زائل گردد: گاهی ممکن است فردی سمت های ولایت، قیومیت، وصایت صغیر، مجنون، غیر رشید، نمایندگی اداره تصفیه از ورشکسته را دارا باشد و با این سمت ها وارد دادرسی شود اما در جریان دادرسی سمت او به هر دلیلی زائل گردد. برای مثال چنانچه ولی قهری خیانت نماید، عزل می گردد. در این مواقع دعوا به کلی ساقط نمی شود بلکه قانون گذار چنین مقرر کرده است که دادرسی به طور موقت متوقف شود تا جانشینی برای فرد مزبور در نظر گرفته شود و سپس دادرسی ادامه یابد.
چنانچه هرکدام از موارد فوق در جریان دادرسی و پیش ازختم رسیدگی رخ دهند، دادگاه رسیدگی را به طور موقت متوقف و قرار توقیف دادرسی را با اخطاریه به طرف ابلاغ می نماید و پس از این که جانشین و قائم مقامی برای فرد مزبور انتخاب شد و ذینفع درخواست نمود، جریان دادرسی ادامه می یابد. البته ممکن است فوت، محجوریت و زوال سمت هر کدام از اصحاب دعوا، در دادرسی که در جریان است موثر نباشد، که در این صورت دادرسی نسبت به سایرین ادامه خواهد داشت.
نکته حائز اهمیتی که در صدور قرار توقیف دادرسی یا همان قرار توقف رسیدگی ضروری است این است که در صورتی قرار مزبور صادر می شود که دعوا شروع شده و در جریان رسیدگی باشد، چرا که چنانچه دعوایی به مرحله صدور حکم رسیده باشد و موارد فوق رخ دهد در این مواقع دادگاه بدون توجه به اتفاقات رخ داده، به صدور رای اقدام می نماید.
استثنا: زائل شدن سمت مدیران شخص حقوقی، وکلا و نمایندگان حقوقی دستگاه های اجرایی موجب توقف دادرسی نمی گردد.
قرار اناطه:
یک نمونه قرار توقف رسیدگی حقوقی، قرار اناطه می باشد که در ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی مورد اشاره قرار گرفته است و یکی از مواقعی می باشد که دادرسی برای مدتی متوقف میگردد. مطابق با ماده فوق زمانی که یک دعوای حقوقی در جریان باشد و رسیدگی به دعوای مزبور در گرو اثبات ادعایی باشد که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاهی دیگر باشد، در چنین مواقعی رسیدگی به دعوای نخست متوقف می شود تا مرجع صلاحیت دار دوم، به پرونده رسیدگی نماید. البته قانون گذار برای توقف رسیدگی مهلتی یک ماهه را قرار داده است و چنانچه ذینفع در صدور چنین قراری در این مدت پرونده را در دادگاه صالح مطرح ننماید، دادگاه نخست قرار رد دعوی را صادر می نماید.
استعفای وکیل:
قانون گذار چنین مقرر نموده است که در صورتیکه وکیل، قصد استعفا داشته باشد بایستی استعفای خود را به دادگاه اطلاع دهد تا دادگاه به وسیله اخطاریه به موکل این امر را اطلاع دهد و البته در چنین مواقعی دادرسی حداکثر به مدت یک ماه متوقف می شود، تا موکل بتواند وکیل جدیدی انتخاب نماید یا خود جهت ادامه رسیدگی اقدام نماید. این امر در ماده ۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده است و یکی از مواردی است که قرار توقیف دادرسی صادر می شود.
موارد ناشی از تکلیف دادن تامین
یکی دیگر از موارد صدور قرار توقف دادرسی مدنی موردی است که قانونگذار در ماده ۱۴۷ قانون آیین دادرسی مدنی در مواقعی که نیاز به سپردن تامین است مانند درخواست خوانده از دادگاه به پرداخت خسارات ناشی از هزینه دادرسی و حق الوکاله ی وکیل که ممکن است خواهان محکوم به پرداخت آن شود که در مهلت مقرر خواهان بایستی تامین به دادگاه بسپارد، که در این مواقع تا سپری شدن مهلت مزبور برای سپردن تامین، دادگاه مکلف است دادرسی را متوقف نماید.
عدم تهیه وسایل اجرای قرار در مرحله تجدید نظر:
از جمله قرارهایی که نیاز به تهیه وسیله در آنها وجود دارد قرار معاینه محل و تحقیق محلی می باشد. این قرار می تواند به درخواست یکی از طرفین دعوا و یا اینکه در مواقعی که دادگاه، اجرای این قرارها را لازم بداند صادر شود. چنانچه اجرای قرار را یکی از طرفین دعوا درخواست نموده باشد، خود وی نیز بایستی وسایل اجرا را فراهم نماید و در صورتیکه فراهم ننماید باعث میگردد که این مورد جزء دلایل وی لحاظ نشود. اما چنانچه دادگاه قرار مذکور را لازم بداند تهیه وسایل اجرای قرار در مرحله بدوی، با خواهان می باشد و در مرحله تجدید نظر با تجدید نظر خواه می باشد. لازم به ذکر است که در صورتی که خواهان در مرحله ابتدایی وسایل اجرای قرار مزبور را فراهم ننماید و دادگاه بدوی نتواند بدون آن وسایل رای صادر نماید، دادخواست ابتدایی وی ابطال می شود و اما چنانچه در مرحله تجدیدنظر، تجدید نظر خواه وسایل را فراهم ننماید تجدیدنظرخواهی متوقف می گردد (قرار توقیف دادرسی در مرحله تجدیدنظر) و این امر مانع اجرای حکم مرحله ابتدائی نخواهد شد.
عدم پرداخت دستمزد کارشناس درمرحله تجدیدنظر:
این مورد را قانون گذار در ماده ۲۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی آورده است. چنانچه در هر دعوایی نیاز به ارجاع امر به کارشناس باشد، قرار کارشناسی صادر می شود. این قرار ممکن است از طرف متقاضی (یکی از اصحاب دعوا) و یا این که از طرف دادگاه درخواست شود. چنانچه از طرف یکی از اصحاب دعوا باشد، پرداخت دستمزد کارشناس با فرد متقاضی است و چنانچه در مهلت مقرر هزینه را پرداخت ننماید، کارشناسی جزء دلایل چنین فردی محسوب نمی شود. اما چنان چه قرار کارشناسی به وسیله دادگاه صادر شود، پرداخت دستمزد کارشناس در مرحله بدوی ابتدائی با خواهان (شروع کننده دادرسی) و در مرحله تجدید نظر، با تجدیدنظرخواه می باشد. در صورتی که خواهان دستمزد مذکور را در مرحله بدوی پرداخت ننماید و صدور رای دادگاه بدوی وابسته به اظهار نظر کارشناس باشد و دادگاه با سوگند هم قادر به تصمیم گیری در باب موضوع مطروحه نباشد، دادخواست مزبور ابطال می گردد. اما چنانچه در مرحله تجدیدنظر چنین قراری صادر شود و تجدید نظر خواه، هزینه را پرداخت ننماید تجدیدنظرخواهی متوقف می گردد و این امر مانعی جهت اجرای حکم نخستین نمی باشد.
اعتراض ثالث طاری:
این موضوع در ماده ۴۲۳ قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده است. و یکی از موارد صدور قرار توقف دادرسی می باشد. این مورد را با مثالی می توان بهتر شرح داد، تصور کنید دعوایی بین شما و فرد دیگری رخ می دهد و شما برنده دعوا می باشید، شما با رایی که به نفعتان صادر شده است، دعوای دیگری را علیه فرد دیگری (شخص ثالث) مطرح می نمایید، اما آن شخص ثالث به رایی که شما علیه او استفاده می کنید اعتراض می نماید، به چنین اعتراضی اعتراض ثالث طاری گفته می شود. لازم به ذکر است که اعتراض ثالث طاری در همان دادگاهی رسیدگی می شود که به دعوای اصلی رسیدگی می نماید. اما رسیدگی به دعوای اعتراض ثالث طاری نیز دارای مراتبی است، از جمله اینکه دادگاهی که به دعوای اصلی رسیدگی می نماید، از نظر صلاحیت ذاتی و درجه رسیدگی، بایستی صلاحیت تصمیم گیری در مورد دعوای اعتراض ثالث طاری را نیز داشته باشد. در غیر این صورت، چنانچه دادگاهی که به دعوای اصلی رسیدگی می نماید، حکمی را که در خصوص اعتراض یاد شده صادر می شود موثر در اصل دعوای خویش بداند، تا مشخص شدن نتیجه اعتراض ثالث طاری، رسیدگی را موقتاً متوقف می نماید.
اعاده دادرسی طاری:
قانونگذار در ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی مدنی در اعاده دادرسی طاری، یکی دیگر از موارد قرار توقیف دادرسی در امور حقوقی را پیش بینی نموده است. مثال جهت درک بهتر موضوع: فرض کنید که شما دعوایی را اقامه نموده اید و در این دعوا رای به نفع شما صادر شده است، شما با رایی که به نفعتان صادر شده است بر علیه فرد دیگری دعوایی را مطرح می نمایید، اما آن فرد نیز برای اینکه دعوا را از دست شما خارج نماید، تقاضای اعاده دادرسی (رسیدگی دوباره به دعوایی که در سابق مورد رسیدگی قرار گرفته است) را می نماید. به این نوع اعاده دادرسی، اعاده دادرسی طاری گفته می شود. چرا که به دلیل وجود یک دعوای دیگر انجام گرفته است. بدیهی است که در این مواقع دادگاهی که دادخواست اعاده دادرسی طاری را دریافت کرده است بایستی آن را به دادگاه صادرکننده حکم مورد اعتراض (دادگاهی که شما دعوای خود را در آن مطرح نموده اید و در حال رسیدگی است) ارسال نماید. در این مواقع فرقی نمی کند که دادگاه مزبور بالاتر باشد و یا پایین تر باشد به هر حال، به همان دادگاه فرستاده می شود. و در صورتی که آن دادگاه دلایل درخواست را قوی تشخیص دهد و حکمی را که درباره درخواست اعاده دادرسی صادر می شود را موثر در اصل دعوا بداند رسیدگی به دعوای مزبور (در جریان رسیدگی) را تا زمانی که حکم نسبت به اعاده دادرسی صادر می شود متوقف می نماید. اما چنانچه نتیجه اعاده دادرسی در حکم مزبور بی اثر باشد، به رسیدگی ادامه خواهد داد.
توقیف دادرسی ناشی از ارجاع دعوا به داوری
یک نمونه رای قرار توقیف دادرسی، زمانی است که نسبت به رأی داور اعتراض شده باشد و در عین حال درخواست تصحیح آن نیز شده باشد، رسیدگی به اعتراض به رأی داور در دادگاه تا تصمیم گیری داور متوقف می ماند.
از طرفی مطابق با ماده ۴۹۱ قانون آئین دادرسی مدنی هر گاه اصل دعوا در دادگاه مطرح بوده و از این طریق به داوری ارجاع شده باشد، در صورت اعتراض به رأی داور و صدور حکم به بطلان آن، رسیدگی به دعوا تا قطعی شدن حکم به بطلان رأی داور، متوقف می ماند.
هم چنین هر گاه دعوایی که در دادگاه مطرح است از طریق دادگاه به داوری ارجاع شود، در تمام مدتی که داور یا داوران به دعوا رسیدگی می نمایند و حتی پس از صدور رای داور تا قطعیت آن، دادرسی در دادگاه باید توقیف شود. در حقیقت پس از آنکه دعوای اقامه شده در دادگاه به داوری ارجاع گردید، دادگاه باید تکلیف دادرسی را تا رسیدگی داور، صدور رای داوری و قطعیت آن، با تصمیمی روشن نماید که مناسبترین تصمیم، قرار توقیف دادرسی است.
- لازم به ذکر است که قانونگذار درماده ۱۰۶ قانون آیین دادرسی مدنی نیز مواردی را عنوان نموده است که در این مواقع اگرچه دادرسی متوقف نمی شود اما دادگاه مهلت کافی برای تعیین وکیل را به افراد میدهد. این ماده چنین بیان می نماید:
“در صورت توقیف یا زندانی شدن یکی از اصحاب دعوا یا عزیمت به محل ماموریت نظامی یا ماموریت دولتی یا مسافرت ضروری، دادرسی متوقف نمیشود. لکن دادگاه مهلت کافی برای تعیین وکیل به آنان میدهد”
رفع قرار توقیف دادرسی
قرار توقیف دادرسی به دادرسی پایان نمی دهد بلکه از ادامه جریان آن جلوگیری می نماید و هر گاه تکلیف پیامد رویدادی که سبب توقیف دادرسی شده، به طریقی که در قانون پیش بینی شده روشن گردد، دادرسی به جریان خود ادامه می دهد. در ادامه تعدادی از موارد رفع توقیف دادرسی بیان می شود:
رفع قرار توقیف دادرسی به سبب فوت اصحاب دعوا
اگر توقیف دادرسی به سبب فوت یکی از اصحاب دعوا باشد، رفع توقیف دادرسی و ادامه جریان دادرسی مستلزم آن است که وراث متوفی توسط هر یک از طرفین معرفی شوند.
برای معرفی وراث متوفی از سوی طرف مقابل، لازم نیست گواهی انحصار وراثت اقامه شود بلکه رویه قضایی استناد به هر دلیل دیگر مانند شهادت شهود را که گویای این باشد که شخص یا اشخاص معرفی شده، وراث طرفی می باشند که فوت شده است کافی می داند.
رفع قرار توقیف دادرسی بر اثر حجر اصحاب دعوا
هر گاه دادرسی به سبب حجر اصحاب دعوا توقیف شده باشد، رفع توقیف مستلزم معرفی نماینده قانونی او مانند قیم او می باشد. و اگر بر اثر زوال سمت شخصی که به موجب آن سمت داخل دادرسی شده، دادرسی توقیف شده باشد، رفع توقیف دادرسی مستلزم معرفی شخصی است که بعداً دارای سمت گردیده است. مانند زمانی که یکی از اصحاب دعوا در ابتدای دادرسی صغیر یا مجنون بوده اما پیش از ختم دادرسی حسب مورد کبیر یا عاقل شده است.
رفع قرار توقیف دادرسی بر اثر صدور قرار اناطه
در قرار اناطه تا تصمیم گیری مرجع صالح، دادرسی قرار توقیف دادرسی صادر می شود و با ارائه تصمیم مرجع مورد اشاره، دادرسی از توقیف خارج می شود تا با توجه به این تصمیم، رأی آن صادر شود.
رفع توقیف دادرسی ناشی از عدم تهیه وسایل اجرای قرار در مرحله تجدید نظر
رفع توقیف دادرسی در مرحله ی تجدیدنظر مستلزم رفع سبب توقیف یعنی تهیه وسایل اجرای قرار است. لذا پس از اعلام آمادگی تجدیدنظرخواه به تهیه ی وسایل اجرای قرار، پرونده توسط دادگاه مطالبه و دادرسی به جریان می افتد. که البته در این خصوص مهلتی قانونی پیش بینی نشده است.
رفع توقیف دادرسی ناشی از عدم پرداخت دستمزد کارشناس در مرحله تجدیدنظر
رفع توقیف دادرسی در مرحله تجدیدنظر به علت عدم پرداخت دستمزد کارشناس، مستلزم پرداخت دستمزد کارشناس می باشد که البته در این خصوص نیز مهلتی قانونی پیش بینی نشده است.
- نکته قابل ذکر در بحث رفع قرار توقیف دادرسی آن است که هر چند قانوناً جهت خروج دادرسی از توقیف باید ذی نفع پرونده نیز آن را درخواست نماید و دادگاه حتی با وجود اطلاع از سبب رفع توقیف نیز نمیتواند رأساً دادرسی را به جریان اندازد، ولیکن صرف معرفی جانشین یا نماینده و … متضمن درخواست ضمنی رفع توقیف می باشد.
آیا قرار توقیف دادرسی قابل اعتراض است؟
قرار توقیف دادرسی قابلیت اعتراض ندارد. و از این رو نیازی به ابلاغ کردن به اصحاب دعوا نیست. و چون نیاز به ابلاغ ندارد به دادنامه شدن نیازی ندارد. در چنین مواقعی کافیست که قاضی مراتب توقیف را در صورت مجلس درج نماید و به طرفین ابلاغ شود.
اگرچه، خود قرار توقیف دادرسی قابل اعتراض نمی باشد اما در صورتی که قرار توقیف دادرسی صادر شد ، هر عملی که پس از این تاریخ و پیش از تعقیب مجدد در پرونده واقع شود، فاقد اعتبار است و از این رو قائم مقام قانونی متوفی یا محجور می تواند این مورد را در مرجع بالاتر مورد اعتراض قرار دهد.
“سوالات متداول”
“منظور از قرار توقیف دادرسی ماده ۱۹ کدام قرار است؟”
این قرار همان قرار اناطه است که در ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی مورد بررسی قرار گرفته شده و یکی از مواقعی می باشد که دادرسی برای مدتی متوقف می گردد.
در واقع زمانی که یک دعوای حقوقی در جریان باشد و رسیدگی به دعوای مزبور در گرو اثبات ادعایی باشد که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاهی دیگر باشد، در چنین مواقعی رسیدگی به دعوای نخست متوقف می شود تا مرجع صلاحیت دار دوم، به پرونده رسیدگی نماید.
“قرار توقیف دادرسی یعنی چه؟”
این قرار در جریان دادرسی و زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که موانعی در جریان رسیدگی رخ می دهد که ادامه رسیدگی را غیر ممکن می سازد و برای ادامه رسیدگی، نیاز است که موانع مزبور برطرف گردد. از این رو قانون گذار تدابیری را اندیشیده است که بتوان دادرسی را برای مدتی متوقف نمود و به موضوعی که در خلال دادرسی اتفاق افتاده است رسیدگی شود.
“قرار توقیف دادرسی صادر شد یعنی چه؟”
قرار توقیف دادرسی قراری است که در جریان دادرسی صادر میگردد. قرار مزبور زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که مانعی در جریان دادرسی ایجاد می گردد که ادامه رسیدگی را متوقف نماید و برای ادامه رسیدگی نیاز است که موانع مزبور برطرف گردد.
“نمونه قرار توقف رسیدگی حقوقی کدام موارد است؟”
فوت یکی از طرفین در جریان دادرسی در مواردیکه دعوا قائم به شخص نباشد. قرار اناطه، استعفای وکیل و سایر موارد که شرح آن به تفصیل در این مقاله توضیح داده شد.
“آیا فوت خواهان در مرحله تجدیدنظر باعث توقف دادرسی حقوقی می شود؟ “
در صورتی که دعوا قائم به شخص یعنی وابسته به شخصی نباشد، در این مواقع دعوای مزبور به ورثه منتقل میشود. و چنانچه در جریان رسیدگی، چنین اتفاقی رخ دهد تا انتقال دعوا به ورثه بایستی دادگاه قرار توقیف دادرسی (توقف رسیدگی حقوقی) را صادر نماید و در صورتیکه دعوا قائم به شخص باشد، با فوت این شخص، قرار توقف رسیدگی صادر نمی شود بلکه قرار سقوط دعوا صادر می گردد.
“چگونه با وکلای دادپویان حامی در ارتباط باشیم؟”
شما میتوانید از طریق شبکههای اجتماعی نظیر واتساپ و یا تلگرام با وکلای دفتر حقوقی دادپویان حامی در ارتباط باشید. همچنین میتوانید از طریق فرم مربوطه درخواست مشاوره رایگان خود را ثبت کنید.
10 پاسخ
درصورت صدور قرار موقت دادرسی، جری مجدد دادرسی مستلزم چه شرایطی است، و اگر این قرار صادرشود مهلت اجرای قرار چقدر است؟ در پرونده مقررشده که واردین ثالث گواهی فوت یکی از واردین ثالث را که ادعاء میشود فوت شده ارائه کنند. مهلت ارائة چنین گواهی چه مدت است و در صورت عدم اقدام واردثالث تکلیف دادگاه چیست؟ گفته میشود ده روز و در صورت عدم ارائه باید حکم به جری مجدد دادرسی داده شود. آیا این استنباط صحیح است؟
سلام. در ماده ۱۰۵ قانون آئین دادرسی مدنی مواردیکه قاضی می تواند قرار توقف دادرسی را صادر کند مشخص گردیده و مهلت اجرای قرار مشخص نگردیده است. در واقع تا زمان بر طرف شدن یا مشخص شدن موضوعی که بابت آن دادرسی متوقف گردید این قرار پابرجاست. در صورت عدم اقدام وارد ثالث شما می توانید از دادگاه درخواست ادامه روند رسیدگی را بنمائید.
سلام. بنده زمینی را ۱۰ سال یپش خریداری کردم و تمامی مدارک مربوط به ایادی قبل را هم دارم. اداره منابع طبیعی در دادسرا از بنده شکایت کرده که من اراضی ملی را تصرف کردم تا الان برگ تشخیصی به من ندادند. من در دادگاه حقوقی نسبت به اعلام ملی بودن اعتراض کردم. آیا پرونده کیفری من باید متوقف شود؟
بله. چنانچه طرح دعوای حقوقی کردید در پرونده کیفری شما قرار توقیف دادرسی صادر می شود.
سلام. بنده پرونده ای را مطرح کردم با عنوان الزام به تنظیم سند رسمی طرف مقابل ادعا کرده که مبایعه نامه من را قبول ندارد و جعلی است رفته شکایت کیفری مطرح کرده قاضی در پرونده قرار توقیف دادرسی صادر کرده می خواستم ببینم تا چه زمانی پرونده حقوقی من متوقف می شود؟
باسلام؛ تا زمانی که در پرونده کیفری رأی قطعی صادر نشود قرار توقیف در پرونده حقوقی پابرجا بوده و پس از ارائه رأی قطعی می توانید تقاضای رسیدگی را نمائید.
سلام وقت بخیر
ما دیروز ۷خرداد دادگاه داشتیم حالا یه متنی اومده تو ثنا اینگونه که درتاریخ ۸خرداد وقت رسیدگی به لحاظ عزیمت به محل ماموریت نظامی/دولتی تجدید وبرای تاریخ ۶تیر ساعت ۱۲نیم تعیین گردید.
سلام. این بدین معناست که وقت رسیدگی قبلی ابطال شده و وقت دیگری برای رسیدگی تعیین شده است.
باسلام و عرض ادب
احتراما اینجانب طرح دعوی رفع مماتعت از حق در دادگاه حقوقی مطرح نمودم ،در جلسه رسیدگی خوانده با عناوین مختلف و ایرادهای واهی که بیان کرد شعبه رد دعوی صادر نمود و پس از تجدید نظر حواهی بنده دادگاه تجدید نظر با تجدید نظر خواهی بنده موافقعت نمود جلسه دیگری تشکیل و اعلام ختم دادرس وچند مدتی گذشت و هر بار شعبه مراجعه کردم چرا حکم صادر نمیشه وعده هفته بعد میدادند ،و خوانده اقدام به شکایت کیفری علیه بنده نمود،و خود معرف رفتن گواهی از شعبه ای که شکایت کردن گرفتن و به دادگاه حقوقی دادن و تقاضای اعمال ماده۱۹ ق،ا،د،م،نمودند،۹ ماه میگذرد و شکایت خوانده به مرحله ای از رای رسیده با توجه به اینکه چندین بار مکاتبات قضایی و مراجعه به شعبه داشتم تازه طی دادنامه قرار توقف دادرسی صادر نمودند،توضیحا تمام مدارک و مستندات برای برای صدور حکم ثابت شده .ممنون میشم بفرمایید
1،ایا در این زمان قرار توقف جایز است
2 ایا ۹ ماه تاخیر در صدور حکم قابل قبول است د ر صورتی که با دستور موقت موافقعت نکردند،با صورت جلسه رفع ممانعت تا صدور حکم قطعی موافقعت نکردند،
3،در این مرحله چه اقدامی انجام دهم محبت بفرمایید
سلام بله اقدامات در حدود مقررات قانونی و البته یکسری بروکراسی های اداری هست به هرصورت با دفتر تماس بگیرید