دعوای اعتراض ثالث اجرایی

دعوای اعتراض ثالث اجرایی

دعوای اعتراض ثالث اجرایی به ادعای حق شخص ثالث نسبت به مال منقول یا غیرمنقول یا وجه نقد توقیف شده در مرحله اجرای حکم گفته می شود. اعتراض ثالث به عملیات اجرایی می تواند مستند به سند رسمی یا حکم قطعی یا سند عادی باشد.  مقصود و منظور نهایی از دادرسی و اجرای احکام قطعی دادگاه ها، احیاء حقوق تضییع شده اشخاص و اجرای عدالت است. بدیهی است دفاع از حقوق محکوم له نمی تواند دست آویزی برای تضییع حقوق سایر اشخاص شود. بنابراین هرگاه توقیف اموال محکوم علیه و جریان عملیات اجرایی مخل حقوق اشخاص ثالث شود، ایشان می توانند جهت جلوگیری از تضییع حقوق خود، اعتراض خود را اعلام نمایند که در رویه با عنوان اعتراض ثالث اجرایی از آن یاد می شود. اعتراض ثالث اجرایی در مواد ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی موضوع حکم قانونگذار قرار گرفته است.

مبنای اعتراض ثالث اجرایی

یکی از موارد ضروری برای استماع اعتراض ثالث اجرایی، صدور یک رای لازم الاجرا و آغاز عملیات اجرایی آن است که حقی از حقوق ثالث را پایمال کند. در واقع اعتراض ثالث اجرایی به این معناست که شخص ثالث نسبت به مال توقیف شده در جریان عملیات اجرایی اظهار حقی نماید. ادعای حق توسط ثالث محدود به ادعای مالکیت نیست و ممکن است راجع به حقوقی مثل رهن، سرقفلی و حق کسب یا پیشه یا تجارت باشد.

اعتراض ثالث اجرایی مستند به حکم قطعی یا سند رسمی

یکی از مواردی که به موجب آن در اجرای احکام، دستور رفع توقیف صادر می شود این است که اعتراض ثالث اجرایی مستند به حکم قطعی یا سند رسمی باشد. وفق ماده ۱۴۶ قانون اجرای احکام مدنی چنانچه اظهار حق توسط ثالث مستند به حکم قطعی یا سند رسمی با تاریخ مقدم بر تاریخ توقیف باشد، قرار رفع توقیف صادر خواهد شد. در صورتی که اعتراض ثالث اجرایی مستند به سند رسمی یا حکم قطعی باشد، رفع توقیف از مال، بدون نیاز به کسب دستور از دادگاه با دایره اجرا خواهد بود. بنابراین اعتراض ثالث اجرایی طبق ماده ۱۴۶ قانون اجرای احکام مدنی مستلزم تقدیم دادخواست نیست و هزینه ای ندارد.

برای مثال در صورتی که حکم قطعی مبنی بر الزام به تنظیم سند رسمی انتقال مالکیت علیه شخصی صادر شده باشد و ملک موضوع حکم توسط شخص دیگری از طریق اجرای احکام یا اجرای ثبت بازداشت شده باشد، زمانی حکم مذکور قابلیت اجرا خواهد داشت که پیش از تاریخ بازداشت، به قطعیت رسیده باشد. فلذا چنانچه تاریخ بازداشت، مقدم بر تاریخ قطعیت حکم باشد، بازداشت به قوت خود باقی می ماند.

اعتراض ثالث اجرایی مستند به اسناد عادی دارای اعتبار سند رسمی

اعتراض ثالث اجرایی با سند عادی نیز امکان پذیر است. چنانچه شخصی که سند عادی علیه او مورد استناد قرار گرفته، صحت آن را تایید کند و یا صحت آن در دادگاه به اثبات برسد، سند عادی دارای اعتبار سند رسمی خواهد بود. در مورد این که آیا استناد به چنین اسنادی توسط معترض ثالث منجر به رفع توقیف خواهد شد یا نه، میان حقوقدانان اختلاف نظر است.

گروهی معتقدند در اعتراض ثالث اجرایی با سند عادی چون این قبیل اسناد به حکم قانون، اعتباری برابر با اسناد رسمی دارند، در اجرای احکام به عنوان سند رسمی مورد پذیرش قرار می گیرند و موجب رفع توقیف می شوند.

در مقابل، گروه دیگری بر این نظرند که قانون گذار تنها اسنادی را با عنوان سند رسمی تعریف می کند که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا نزد سایر مامورین رسمی، در حدود صلاحیت آنها بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشد و سایر اسناد، به هیچ عنوان سند رسمی تلقی نخواهند شد. بنابر نظر این گروه، صرفا ارائه اسناد رسمی موجب رفع توقیف می شود و اعتراض ثالث اجرایی با سند عادی، ولو آنکه دارای اعتبار سند رسمی باشد، مشمول ماده ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی خواهد بود، نه ماده ۱۴۶ این قانون.

لازم به ذکر است اگر معترض ثالث به سندی عادی استناد نماید که حکم قطعی از دادگاه صالح مشعر بر تصدیق آن صادر شده، قرار رفع توقیف صادر می شود. اما صدور قرار رفع توقیف در این مورد متکی بر حکم قطعی مزبور است و ارتباطی به سند عادی ارائه شده ندارد.

اعتراض ثالث اجرایی در صورت فقدان سند رسمی

اعتراض ثالث اجرایی در صورت فقدان سند رسمی

اعتراض ثالث اجرایی در صورت فقدان حکم قطعی یا سند رسمی

مطابق ذیل ماده ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی، در صورتی که اعتراض ثالث اجرایی مستند به سند عادی باشد و متکی به حکم قطعی یا سند رسمی نباشد، معترض ثالث، جهت رسیدگی به موضوع، باید اقامه دعوای اعتراض ثالث اجرایی نماید.

دادخواست اعتراض ثالث اجرایی

رسیدگی دادگاه به اعتراض ثالث مستلزم تقدیم دادخواست اعتراض ثالث اجرایی بوده و در تمام مراحل بدون رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی خواهد بود. دادگاه رسیدگی کننده پس از استماع اظهارات و بررسی مدارک و مستندات طرفین، در صورتی که دلایل شکایت را قوی بداند، قرار توقیف عملیات اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می نماید.

در موارد ذیل، اعتراض ثالث اجرایی مشمول ماده ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی است:

  • در صورتی که معترض ثالث، سند رسمی یا حکم قطعی ارائه نموده اما تاریخ تنظیم سند یا صدور حکم موخر بر تاریخ توقیف مال باشد.
  • در موردی که اعتراض ثالث مستند به حکم قطعی یا سند رسمی نباشد.

خواهان در دعوای اعتراض ثالث اجرایی، معترض ثالث می باشد و خواندگان، طرفین اجرائیه می باشند. بنابراین باید دعوای اعتراض ثالث اجرایی را علیه طرفین دعوایی که در دادرسی دخیل بوده اند مطرح نمود.

اعتراض ثالث اجرایی مالی است یا غیر مالی؟ در پاسخ به این سوال باید گفت، هزینه دادرسی اعتراض ثالث اجرایی طبق دعوای غیر مالی محاسبه و اخذ می گردد هر چند در قانون مقرر گردیده دعوای اعتراض ثالث اجرایی بدون رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی رسیدگی می شود.

ادعای ثالث مبنی بر مالکیت عین محکوم به

در صورتی که مال توقیف شده، عین محکوم به باشد و شخص ثالثی به استناد سند رسمی یا حکم قطعی مدعی مالکیت آن مال شود، موضوع از شمول ماده ۱۴۶ قانون اجرای احکام مدنی خارج است و در ماده ۴۴ همین قانون نسبت به آن تعیین تکلیف شده است.

به موجب ماده اخیر الذکر، اگر عین محکوم به در تصرف شخصی غیر از محکوم علیه باشد، این امر مانع اقدامات اجرایی نیست. مگر اینکه متصرف، مدعی حقی از عین یا منافع آن بوده و دلایلی نیز ارائه نماید. متصرف باید ظرف مدت یک هفته به دادگاه مراجعه نموده و ظرف ۱۵ روز از تاریخ انقضای این مهلت، قراری دایر بر تاخیر اجرا به قسمت اجرا ارائه نماید. در غیر این صورت عملیات اجرایی ادامه خواهد یافت.

مرجع صالح جهت رسیدگی به اعتراض ثالث اجرایی

علی رغم وجود دیدگاه های متعارض در این زمینه، به نظر می رسد رسیدگی به اعتراض ثالث اجرایی در کلیه موارد در صلاحیت دادگاه اجراکننده حکم است و قاضی اجرای احکام صلاحیت اتخاذ تصمیم ندارد.

چنانچه توقیف مال به سبب قرار تامین کیفری باشد و در دادسرا توسط بازپرس یا دادیار صادر شده باشد، رسیدگی به اعتراض ثالث که دارای سند رسمی یا حکم قطعی باشد، در صلاحیت بازپرس یا دادیار صادر کننده قرار است. در غیر این صورت رسیدگی به اعتراض در صلاحیت دادگاه حقوقی است. چنانچه دعوای حقوقی به صورت توامان با دعوای کیفری در دادگاه کیفری در حال رسیدگی باشد، رسیدگی به اعتراض ثالث اجرایی با دادگاه کیفری رسیدگی کننده خواهد بود. شایان ذکر است شروع رسیدگی دادگاه به اعتراض ثالث اجرایی در کلیه موارد مستلزم تقدیم دادخواست توسط معترض است.

مهلت اعتراض ثالث اجرایی

مواد ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون اجرای احکام در خصوص مهلت اعتراض ثالث اجرایی ساکت است. اما در انتهای ماده ۱۴۷ قانون مذکور مقرر گردیده در صورت فروش مال توقیف شده نیز اعتراض ثالث قابل استماع می باشد. بنابراین طبق این ماده اعتراض ثالث اجرایی مقید به مهلت نبوده و شخص ثالث می تواند به محض اطلاع، نسبت به طرح دعوای اعتراض ثالث اجرایی اقدام نماید.

اعتراض ثالث اجرایی و ابطال مزایده

می توان دعوای اعتراض ثالث اجرایی و ابطال مزایده را در یک دادخوست مطرح نمود. همانگونه که گفته شد اعتراض ثالث اجرایی مقید به مهلت نمی باشد لذا در صورتی که نسبت به مال توقیف شده مزایده انجام شده باشد می توان همزمان با دعوای اعتراض ثالث اجرایی، دعوای ابطال مزایده را نیز طرح نمود. چنانچه پس از برگزاری مزایده، سند انتقال اجرایی نیز تنظیم گردد باید در دادخواست اعتراض ثالث اجرایی علاوه بر ابطال مزایده، ابطال سند انتقال اجرایی را نیز در ستون خوسته ها درج نمود.

اعتراض ثالث اجرایی و ابطال مزایده

اعتراض ثالث اجرایی

اعتراض ثالث و توقف عملیات اجرایی

شخص ثالث می تواند اعتراض ثالث و توقف عملیات اجرایی را در دادخواست اعتراض ثالث اجرایی توامان مطرح نماید. در ماده ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی مقرر گردیده، دادگاه در صورتی که دلایل شکایت را قوی یافت قرار توقیف عملیات اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می نماید. در صورتی که قرار توقیف عملیات اجرایی صادر شود اقدامات دایره اجرای احکام تا هر مرحله ای که پیش رفته باشد، در همان مرحله متوقف خواهد شد.

سوالی که مطرح می شود این است آیا می توان به قرار توقیف عملیات اجرایی اعتراض نمود؟

در پاسخ باید گفت، در مورد قرار توقیف عملیات اجرایی قانونگذار در قانون اجرای احکام مدنی، اعتراض به قرار توقیف عملیات اجرایی پیش بینی نشده است.

اعتراض ثالث در اجرای ثبت اسناد

طبق ماده ۹۶ آئین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا مقرر گردیده است:

هرگاه شخص ثالث نسبت به مال بازداشت شده اعم از منقول و غیر منقول اظهار حقی نماید در موارد زیر از مزایده خودداری می شود:

  • در موردی که متعهد له، اعتراض شخص ثالث را قبول کند.
  • در موردی که شخص ثالث، سند رسمی مقدم بر تاریخ بازداشت ارائه کند، مبنی بر اینکه مال مورد بازداشت به او منتقل شده و یا رهن یا وثیقه طلب اوست.
  • در صورتی که مال قبل از تاریخ بازداشت به موجب قرار تامین یا دستور اجرای دادگاه یا اجرای ثبت بابت طلب معترض توقیف شده باشد.
  • هرگاه شخص ثالث، حکم دادگاه اعم از قطعی یا غیر قطعی بر حقانیت خود ارائه کند.
  • در صورتی که قبل از بازداشت از متعرض، قبول تقاضای ثبت به عنوان ملکیت یا وقفیت شده باشد.
  • در موردی که بر اثر شکایت معترض موضوع قابل طرح در هیات نظارت یا شورای عالی ثبت تشخیص شده است.

در مورد بند های ۱ و ۲ و همچنین بند ۴ در صورت وجود حکم قطعی، از مال بازداشت شده رفع توقیف می گردد. در سایر موارد شخص ثالث باید در دادگاه صالح طرح دعوا نماید و ادامه عملیات اجرایی موکول به تصمیم نهایی دادگاه خواهد بود.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

‫6 نظر

  • شاه محمدی

    سلام. وقت بخیر. سوالی از خدمتتان داشتم. خودرویی با سند عادی در مالکیت بنده است و به علت اجرای قرار تامین خواسته در توقیف است. شخص دیگری آمده و با سند رسمی ادعای مالکیت این خودرو را دارد. میخواستم بدانم تکلیف چیست؟ ممنون از پاسخگویی شما.

    شهریور ۵, ۱۴۰۱ در ۱۷:۲۳
    • دادپویان حامی

      سلام. مادام که خواهان قرار تامین خواسته، صحت و اصالت مستند ابرازی را به اثبات نرساند مالکیت شخص دارنده سند رسمی بر اتومبیل که سند مالکیت رسمی مقدم بر مبایعه نامه خواهان تامین خواسته را دارد محرز است و مطابق ماده ۱۴۶ قانون اجرای احکام مدنی ماشین توقیف شده به علت بی اثر شدن قرار آزاد و تحویل دارنده سند مالکیت اتومبیل می شود.

      شهریور ۶, ۱۴۰۱ در ۱۰:۵۸
  • محمدی

    سلام . سوالی داشتم. ممنون میشم پاسخ دهید. میخواستم بپرسم اگر من بخواهم به عنوان شخص ثالث مبنی بر ادعای مالکیت نسبت به مالی که در اثر قرار تامین خواسته از ناحیه بازپرس توقیف شده اعتراض بزنم به کدام دادگاه باید مراجعه کنم؟

    مرداد ۲۴, ۱۴۰۱ در ۱۵:۲۶
    • دادپویان حامی

      سلام. هر چند مواد ۱۴۶و ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی ناظر به اجرای احکام بوده و دادگاه مذکور در آنها منصرف به دادگاه صادرکننده رای است، لکن با اتخاذ ملاک می توان حکم مواد مرقوم را در مورد اعتراض ثالث نسبت به قرار بازپرس از حیث ادعای مالکیت نیز جاری نمود؛ بنابراین با توجه به مواد ۱۴۶ و ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی چنانچه در اجرای قرار تامین خواسته که به استناد مواد ۷۴ و ۷۵ قانون آئین دادرسی کیفری توسط بازپرس صادر شده ثالثی نسبت به توقیف مالی اعم از منقول و غیرمنقول به ادعای مالکیت آن معترض باشد، مرجع صالح برای رسیدگی به این اعتراض دادگاه است. چون اعتراض ثالث در این مورد مبنی بر اینکه مال وی در جریان قرار تامین خواسته توقیف شده جنبه و ماهیت حقوقی دارد و در امور مدنی اصل بر صلاحیت محاکم حقوقی است رسیدگی به آن همان طور که رای شعبه دیوان عالی کشور نیز مؤید این معنی است در صلاحیت دادگاه حقوقی است اعم از اینکه معترض مطابق قانون آیین دادرسی مدنی دادخواست تنظیم و اقامه دعوا کند و یا به تجویز ماده ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی به دادن لایحه اکتفا نماید موضوع قابل رسیدگی است.

      مرداد ۲۴, ۱۴۰۱ در ۱۶:۰۸
  • شایان

    آیا دستور رفع توقیف قابل اعتراض است؟

    تیر ۵, ۱۴۰۱ در ۱۳:۰۲
    • دادپویان حامی

      این دستور قطعی است. در صورتیکه مالی به درخواست ذینفع توسط دادگاه توقیف شده، سپس شخص ثالث به این توقیف اعتراض کند و دادگاه در بررسی خود به این نتیجه برسد که مال توقیف شده متعلق به شخص معترض است در این صورت به نفع وی دستور توقیف صادر خواهد کرد که قطعی است و اگر به این دستور اعتراض شود توسط ذینفع اولی قابل پذیرش نخواهد بود.

      تیر ۵, ۱۴۰۱ در ۱۳:۰۸

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    20 − 7 =