توکیل چیست

توکیل چیست

وکالت در توکیل بدین معنی است که شخصی که در اجرای امری از سوی موکل وکالت دارد این نمایندگی و نیابت را به شخص دیگری واگذار کند. که این امر در صورتی ممکن است که وکیل (وکیل دادگستری یا وکیل مدنی) صریحاً یا ضمناً اختیار آن را از سوی موکل داشته باشد. در واقع اختیاری که وکیل برای اجرای وکالت پیدا می کند، وابسته به اذن موکل و نیابت از طرف اوست و برای وکیل ایجاد حقی نمی کند تا بتواند هر گونه تصرف مستقلی در آن بنماید. در نتیجه نمی تواند برای آنچه خود اختیار انجام آن را دارد به دیگری وکالت دهد مگر اینکه به صراحت یا به دلالت قرائن، وکیل در توکیل باشد.

حق توکیل چیست؟

گفتیم که حق توکیل یعنی این که وکیل، وظایف خود را در وکالت، به شخص دیگری محول کند. بنابراین شخص وکیل، در مواردی که خود صلاح بداند می تواند اموری که به عهده او می باشد را به دیگری اعطا کند. دو نکته در این مورد، این است که این حق سلبی است، یعنی که موکل می تواند یا کلاً این حق را به وکیل ندهد و یا اینکه در اثنای کار، این حق را از وکیل خود عزل کند.

  • معنی حق توکیل به غیر و اجرای وکالت به وسیله آن

اختیاری که وکیل برای اجرای وکالت پیدا می کند، وابسته به اذن موکل و نیابت از طرف اوست و حق مستقلی به شمار نمی آید. به همین جهت نیز نباید وکیل را مانند ولی و وصی صاحب حقی دانست که می تواند برای اجرای آنچه خود اختیار دارد به دیگری وکالت دهد. لذا؛ قانون مدنی نیز در تأئید همین اصل مقرر نموده: « وکیل در امری نمی تواند برای آن امر به دیگری وکالت دهد، مگر اینکه صریحاً یا به دلالت قرائن وکیل در توکیل باشد.»

تفویض وکالت به چه معناست؟ توکیل چیست؟

هر گاه که وکیل از سوی موکل، حق توکیل به غیر را داشته باشد، و این اختیار خود را به دیگری اعطا کند، به این عمل تفویض وکالت می گویند. عمل تفویض وکالت ممکن است جزئاً باشد، یعنی وکیل اول فقط در مواردی خاص توکیل را انجام دهد و یا کلاً باشد که یعنی کل اختیارات خود را به وکیل جدید بدهد.

شرایط وکیل اولیه در صورت توکیل به وکیل جدید

ممکن است این سوال مطرح شود که اگر وکیلی که حق توکیل به غیر را دارد، وی وکالت خود را تفویض به شخص ثالث و یا غیر نماید، تکلیف وکیل اولیه چه می شود؟ آیا با انتقال وکالت یا همان تفویض به شخص دیگری، وی از وکالت منعزل می شود؟

در پاسخ باید گفت که خیر. همانطور که در قانون ذکر شده، وکیل فقط به طرق زیر وکالتش خاتمه می یابد:

  • عزل توسط موکل
  • استعفای وکیل
  • اتمام مورد وکالت
  • انفساخ وکالت
  • از بین رفتن مورد وکالت
  • انجام مورد وکالت توسط موکل
  • فوت وکیل یا موکل
  • حجر وکیل یا موکل

پس با تفویض حق وکالت خود به دیگری، وی کماکان وکیل است.

انواع قراردادهای وکالت ناشی از توکیل

انواع قراردادهای وکالت ناشی از توکیل

انواع قراردادهای وکالت ناشی از توکیل

مطابق ماده ۶۷۲ قانون مدنی وکیل در امری نمی تواند برای آن امر به دیگری وکالت دهد مگر اینکه صراحتاً یا به دلالت قرائن وکیل در توکیل باشد.

بنابراین با توجه به ماده ی فوق در مواردی که به اختیار وکیل (وکیل دادگستری یا وکیل مدنی) جهت توکیل تصریح نشده است، اصل بر عدم اختیار است مگر اینکه این امر از قرائن پیدا باشد. بنابراین اعطای حق توکیل به وکیل یا با صراحت است و یا به صورت ضمنی.

قرینه ای که مستند اختیار وکیل قرار می گیرد ممکن است در گفتار یا نوشته ی موکل باشد: مانند این که گفته شود، وکیل من هستی تا به هر شکل که مایلی مورد وکالت را انجام دهی. همچنین، قرینه ی مورد استناد می تواند ناشی از اوضاع و احوال باشد. چنان که، اگر کسی پیرمرد محترمی را مأمور اداره املاک خود در شهرستان های گوناگون قرار دهد و بداند که وکیل نمی تواند مورد وکالت را به تنهایی اجراء کند و ناچار است که به دیگران وکالت دهد، اعطای چنین وکالتی متضمن اذن در توکیل به غیر نیز هست.

صورتهای مختلف توکیل در وکالت

  1. وکیل اول وکالت خود را به وکیل دوم تفویض کند:

اذنی که به وکیل داده می شود تا بتواند دیگری را وکیل کند ممکن است ناظر به تعیین وکیل دیگری  برای موکل باشد. اگر وکیل دوم وکیل موکل باشد، در عوض وکیل نخست قرار می گیرد و حق عزل او تنها با موکل است و فوت و حجر وکیل اول اثری در وکالت نخواهد داشت.  چرا که در این حالت وکیل اول با تفویض وکالت خود، خود را از دایره ی وکالت برکنار کرده است. و وکالت را به وکیل دوم واگذار کرده و خود کنار رفته است.

  1. وکیل اول، با استفاده از حق توکیل، برای تمام یا برخی از اختیارات خود وکیل گرفته است:

در این حالت، وکیل اول برای خود وکیل می گیرد و وکیل دوم، به عنوان وکیل موکل اصلی انجام وظیفه نمی کند،  بلکه وکیل دوم وکالت وکیل اول را عهده دار شده و تحت نظارت وکیل اول انجام وظیفه می نماید. در واقع  وکیل اول، موکل وکیل دوم به شمار می آید و با فوت و حجر وکیل اول نیز وکالت وکیل دوم منحل می شود و نه تنها موکل اصلی، او هم حق عزل وکیل و دادن تعلیمات لازم را دارد.

وکیلی که برای اجرای وکالت بر مبنای حق توکیل از سوی وکیل (وکیل دادگستری یا وکیل مدنی) انتخاب و معین می شود ممکن است برای موکل باشد یا برای خود وکیل که تمیز این امر بستگی به دخالت و میزان نظارت وکیل نخست دارد. از این اذن در هر حال باید پیروی کرد، چرا که اختیار وکیل ناشی از اراده ی موکل و تابع آن است.

در حالت اول از موارد فوق، وکیل نخست شخص دیگری را به عنوان وکیل انتخاب می کند و خود کنار می رود که در این شکل از توکیل تنها یک رابطه وجود دارد و آن رابطه ی وکیل دوم و موکل است و وکیل اول نقشی نخواهد داشت.

اما در حالت دوم وکیل اول با وکیل ثانی قرارداد وکالت می بندد و خود هم همچنان در قرارداد وکالت باقی است بنابراین در این حالت دو رابطه وجود دارد:

  1. رابطه ی موکل و وکیل اول
  2. رابطه ی وکیل اول و وکیل دوم

نکته های قابل ذکر در ذیل این قسمت این است که:

  • اجیر گرفتن برای اجرای وکالت که برای امور مادی و مقدماتی عمل حقوقی وکالت به کار می رود، نیاز به حق توکیل ندارد و وکالت را نباید با اجاره اشخاص مخلوط کرد. در گرفتن اجیر، وکیل نیاز به اذن خاص موکلش ندارد و باید خودش دستمزد اجیر را بپردازد و مطابق با ماده ۶۷۵ قانون مدنی به عنوان هزینه ی اجرا، آن را از موکل بگیرد.
  • وکیل دادگستری که حق توکیل به غیر و انجام هر گونه اقدام قانونی را برای موکل دارد، می تواند در وکالتی که برای طرح دعوی به دیگری می دهد هر یک از اختیارهای مندرج در ماده ی ۳۵ قانون آئین دادرسی مدنی را به او تفویض کند و ضرورت دارد که در وکالتنامه ی نخستین وکیل این اختیارها تصریح شده باشد.

ضمانت اجرای تخلف از ماده ی ۶۷۲ قانون مدنی

مطابق ماده ی ۶۷۳ قانون مدنی اگر وکیلی که وکالت در توکیل نداشته انجام امری را که در آن وکالت دارد به شخص ثالثی واگذار کند، هر یک از وکیل و شخص ثالث در مقابل موکل نسبت به خساراتی که مسبب محسوب می شوند مسئول خواهند بود.

توکیل فضولی

توکیل فضولی

توکیل فضولی

با توجه به ماده ی فوق  (ماده ی ۶۷۳ قانون مدنی) توکیل بدون اختیار توکیل فضولی است و هر یک از وکیل اول و دوم دارای مسئولیت تضامنی در خصوص خسارات وارده می باشند. بدین معنا که موکل حق دارد به هر کدام از وکیل و   برگزیده ی او که می خواهد یا به هر دو برای جبران خسارت رجوع کند.

لازم به ذکر است که ضمان به عهده وکیلی است که تلف به مباشرت او انجام شده است، پس اگر مالک به مباشر تلف (وکیل دوم) رجوع کند، او حق مراجعه به وکیل اول را ندارد، اما در صورت عکس آن، وکیل اول می تواند خسارت پرداخت شده را از وکیل دوم، مطالبه کند.

وکیل پایه یک دادگستری حق توکیل وکالت به غیر را ندارد مگر این امر صراحتاً در وکالتنامه قید شود و یا به قرائن پیدا باشد.

آرای قضایی

سوالات متداول

وکالت در توکیل یعنی وکیلی که در اجرای امری از سوی موکل خود وکالت دارد، وکالت و نمایندگی خود را به شخص دیگری واگذار کند.

وکالت دادن وکیل در امری به دیگران یعنی به وکیل دیگر جهت انجام امر مورد وکالت، معنی توکیل در حقوق می باشد.

حق توکیل به معنای حق و اختیار وکالت دادن وکیل به دیگران می باشد که اصل بر عدم وجود این حق است.

شما می‌توانید از طریق شبکه‌های اجتماعی نظیر واتساپ و یا تلگرام با وکلای دفتر حقوقی دادپویان حامی در ارتباط باشید. همچنین می‌توانید از طریق فرم مربوطه درخواست مشاوره رایگان خود را ثبت کنید.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

‫4 نظر

  • چانا

    اگر در مبایعه نامه غیر رسمی بطور کلی بحثی از خیار فسخ قید نشده باشد آیا فروشنده بدلیل تاخیر ثمن و عدم مبادله سه بیع میتواند تقاضای فسخ نماید؟

    تیر ۱۶, ۱۴۰۲ در ۰۶:۱۰
    • دادپویان حامی

      سلام خیر نمی تواند تقاضای فسخ نماید.

      تیر ۳۱, ۱۴۰۲ در ۱۷:۲۷
  • ساجدی

    سلام
    به یک وکیل دادگستری وکالت دادم و او به یک وکیل دادگستری برای انجام کار وکالت داده است الان اسم من به عنوان موکل در دادخواست نوشته میشه یا اسم او؟

    دی ۳۰, ۱۴۰۰ در ۱۲:۵۹
    • مدیریت

      اسم شما به عنوان موکل می بایست در دادخواست نوشته شود.

      بهمن ۲, ۱۴۰۰ در ۱۰:۰۸

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    چهار × یک =